خیالت

خیالت ،
مانند همان یک فنجان قهوهٔ
آخرشب است
همان قدر ڪم و ڪوچک ،
همان قدر خوش طعم ،
همان قدر بیخواب ڪننده
و البته گاهے ، فقط گاهے
خیلے تلخ تر ،
همان موقع هایے ڪه جاے
خالے تو در این زندگے دیگر
خیلے درد میگیرد
دیدگاه ها (۱)

شب را بهانه می کنم برای پرسه زدن در کوچه های خیالشاید بگیرد ...

ڪـــــاشمیشد تورا از خیال بیرون ڪشید،،،ڪمی بوسیدتڪمی به چشما...

#چشمهایت...قشنگترین پانتومیم جهان است!وقتی با نگاهت میگوئی:...

غزل ناب من آن چشم خمارت باشدکه به هرپلک زدن ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط