من آنچه با تو گفتم برای ابرها بود
من آنچه با تو گفتم برای ابرها بود
آنچه با تو گفتم برای درخت و دریا بود
برای هر موج، برای پرندگان در میان برگها
برای سنگریزههای هیاهو
برای دستهای آشنا
برای چشمی که چهره میشود
و خواب، آسمانی به آن میدهد همرنگش
برای هر شبی که بیاشامی
برای شبکهی راهها
برای پنجرهی گشوده، برای پیشانی گشاده
من آنچه به با تو گفتم، برای اندیشههایت بود...
هر نوازشی، هر اعتمادی زنده میماند.
• پل الوار•
#کتاب ، #کتابخانه ، #کتاب_بخوانیم ، #کتاب_خوانی
آنچه با تو گفتم برای درخت و دریا بود
برای هر موج، برای پرندگان در میان برگها
برای سنگریزههای هیاهو
برای دستهای آشنا
برای چشمی که چهره میشود
و خواب، آسمانی به آن میدهد همرنگش
برای هر شبی که بیاشامی
برای شبکهی راهها
برای پنجرهی گشوده، برای پیشانی گشاده
من آنچه به با تو گفتم، برای اندیشههایت بود...
هر نوازشی، هر اعتمادی زنده میماند.
• پل الوار•
#کتاب ، #کتابخانه ، #کتاب_بخوانیم ، #کتاب_خوانی
۳.۰k
۱۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.