❤ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ ❤
❤ #یَدُ_اللَّهِ_فَوْقَ_أَیْدِیهِمْ ۚ ❤
بسیار زیاد آیه ها و فراز ها بود که طول این چند سال زندگی خداوند مرا با آنها روبه رو کرد و چشمانم دید آنها را زبانم تلفظش کرد ذهنم تفسیرش و قلبمم آرامشش را ...
گاها بود که دعای امن یجیب میخواندم، دعای فرج آرامم میکرد ذکر یونسیه تسکینم میداد فراز های دعای کمیل قلبم را میلرزاند و استغفرالله اشکم را در میاورد...
هر بار با هر تلاطمم با یک ذکر خدا آرامم میکرد
چند روزیست عجیب حالم تلاطم زده اس تلاطم موج های سنگین دریا که سکوت آرام و ساکت ساحل را به هم میریزد
تلاطم باران های تابستانی که بی مقدمه و محکم میبارد و آدمی را غافلگیر میکند
تلاطم گریه های مداوم کودک برای مادری بی تجربه که کلافه اش میکند
.
.
.
.
این روز ها سیل اشک های گرم خنکی پاییز را در هم میریزدو گریه های یکدفعه ای من خودم را کلافه کرده،
این روزها سستی ام ناجانی ام کم اوردن هایم صدای قلبم را در اورده..
این روزها تمام من خسته است از من از اشکهای گرم از حالات از تلاطم ها از خواستن هایش از ندیدن هایش...
عصبانی میشوم.گله میکنم. دل میشکنم و باز اشک های خودم روان میشود..
نمیدانم در کدام ماه در کدام روز در چه ساعتی کی کجا برایم گفتن؛
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
که اکنون آیه میپیچد در سرم هادی میشود راه را نشانم میدهد..
نمیدانم از کجا سر در اورده اما باز اشکم را روان میکنم اما این بار از روی مهربانی او
از بودن همیشگی اش
از اینکه میخواهد بگویند من حواسم به تو هست
من توانا ام ببین چه گفته ام؛
دست خدا بالای تمام دست هاست..
و همین می شود برایم آب روی آتش
شاید گریه کنم
شاید تلاطم هنوز آرام نشده باشد اما،
با خودم تکرار میکنم
بارها و بارها
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
تا آنجا که باران ها بروند و آفتاب ببارد و موج ها آرام گیرد و ساحل دوباره سکوت کند
و کودک آرام شود و مادر تجربه کسب کند...
حال میدانم تلاطم دریای های تو خدا پر از امتحان هست پر از سود است
دریا را به موج انداختی تا ساحل کثیف را تمیز کنی
اکنون ساحل دلم را به تو میسپاریم ساحل دلهای دوستانم را
ساحل دلهای مردم را
تا تو ارامشان کنی...❤
بسیار زیاد آیه ها و فراز ها بود که طول این چند سال زندگی خداوند مرا با آنها روبه رو کرد و چشمانم دید آنها را زبانم تلفظش کرد ذهنم تفسیرش و قلبمم آرامشش را ...
گاها بود که دعای امن یجیب میخواندم، دعای فرج آرامم میکرد ذکر یونسیه تسکینم میداد فراز های دعای کمیل قلبم را میلرزاند و استغفرالله اشکم را در میاورد...
هر بار با هر تلاطمم با یک ذکر خدا آرامم میکرد
چند روزیست عجیب حالم تلاطم زده اس تلاطم موج های سنگین دریا که سکوت آرام و ساکت ساحل را به هم میریزد
تلاطم باران های تابستانی که بی مقدمه و محکم میبارد و آدمی را غافلگیر میکند
تلاطم گریه های مداوم کودک برای مادری بی تجربه که کلافه اش میکند
.
.
.
.
این روز ها سیل اشک های گرم خنکی پاییز را در هم میریزدو گریه های یکدفعه ای من خودم را کلافه کرده،
این روزها سستی ام ناجانی ام کم اوردن هایم صدای قلبم را در اورده..
این روزها تمام من خسته است از من از اشکهای گرم از حالات از تلاطم ها از خواستن هایش از ندیدن هایش...
عصبانی میشوم.گله میکنم. دل میشکنم و باز اشک های خودم روان میشود..
نمیدانم در کدام ماه در کدام روز در چه ساعتی کی کجا برایم گفتن؛
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
که اکنون آیه میپیچد در سرم هادی میشود راه را نشانم میدهد..
نمیدانم از کجا سر در اورده اما باز اشکم را روان میکنم اما این بار از روی مهربانی او
از بودن همیشگی اش
از اینکه میخواهد بگویند من حواسم به تو هست
من توانا ام ببین چه گفته ام؛
دست خدا بالای تمام دست هاست..
و همین می شود برایم آب روی آتش
شاید گریه کنم
شاید تلاطم هنوز آرام نشده باشد اما،
با خودم تکرار میکنم
بارها و بارها
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ
تا آنجا که باران ها بروند و آفتاب ببارد و موج ها آرام گیرد و ساحل دوباره سکوت کند
و کودک آرام شود و مادر تجربه کسب کند...
حال میدانم تلاطم دریای های تو خدا پر از امتحان هست پر از سود است
دریا را به موج انداختی تا ساحل کثیف را تمیز کنی
اکنون ساحل دلم را به تو میسپاریم ساحل دلهای دوستانم را
ساحل دلهای مردم را
تا تو ارامشان کنی...❤
۱۴.۴k
۲۸ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.