بوسه ات وسوسه ی حسرت لبهای من است

بوسه ات وسوسه ی حسرت لبهای من است
صورتت ماه و همه روشن شبهای من است

همه شب داغی تب چونکه ز پایم انداخت
دست گرم تو طبیب شب و تبهای من است

قبل تو بسته به شب بودم دور از خورشید
بودنت گرمی و زیبایی فردای من است

چشم تو رنگ عسل است ولی خوب بدان
رنگ چشم تو چنان آبی دریای من است

من جهانی به فدای تو چشمان خمارت کردم
گوشهٔ قلب تو را وسعت دنیای من است

همهٔ هستی من عشق تو و قلب تو شد
جز به عشق تو مگر درسر و سودای من است
دیدگاه ها (۵)

گاهی به خدا نفس کشیدن سخت استیعنی نفسی تو را ندیدن سخت استبا...

💙 اگر عاشق شدی در اوج دلسردی، هنر کردیغریبی را مدد کردی به ه...

میان بسترم دیشب،عجب خواب خوشی دیدمدراین رویا به صد لذت، ز لب...

نمی گیرد کسی مثل نفس در سینه جایت راچه باشی چه نباشی دم به د...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط