عشقم🖤
میگویند میروی با آخرین باران زبانم لال میگویند از دلم دل میکنی آسان زبانم لال
من گاهی با خودم در خلوتم آهسته میگویم مبادا راست باشد حرف این و آن زبانم لال
میترسم از این راه از درد بی درمان تو میروی یک روز با آخرین باران
در خواب خود دیدم این لحظه را صد بار رفتی و باران زد در آخرین دیدار
اگر رفتی و ماندم در دل طوفان خلاصم کن به دور از گریه ها و چشم این و آن خلاصم کن
پس از تو زندگی جایی برای من جایی نخواهد داشت مرا با خاطرات آخرین باران خلاصم کن
نفسم رفته دلم تاب ندارد بی عشق آسمان که نور مهتاب ندارد بی عشق
جان من جان تو جان چشمان تو من بریدم بخدا در غم پنهان تو
من خرابم بی عشق در عذابم بی عشق من اسیری شده ام عاشق زندان تو
میترسم از این راه از درد بی درمان تو میروی یک روز با آخرین باران
در خواب خود دیدم این لحظه را صد بار رفتی و باران زد در آخرین دیدار
اگر رفتی و ماندم در دل طوفان خلاصم کن به دور از گریه ها و چشم این و آن خلاصم کن
پس است و زندگی جایی برای من جایی نخواهد داشت مرا با خاطرات آخرین باران خلاصم کن
*********************************************************
عزیز دلم:)
تولدت نزدیکه:)))))
اولین تولدت بدون وجودت:)
خودت گفتی....روز تولدم پیشمی....
اولین تولدی که باهمیم.......
حیف شد که تولد من دیرتر از تو بود:)
هممش میگفتی صبر کن اذر بشه تولدتو و صبا رو میگیرم.....
اذر شده بود و تو نبودی......
ابانه ...من هستم تو نیستی....
منتظر 11 ابانم.......که با یه دسته گل و کیک ......
بیام بالاسرت.......
با بچه ها بیام یا تنها....
بهم میگفتی یادت میره تولدمو.....
دیدی یادم نرفته دختر کوچولو
ماکارون من:)
من گاهی با خودم در خلوتم آهسته میگویم مبادا راست باشد حرف این و آن زبانم لال
میترسم از این راه از درد بی درمان تو میروی یک روز با آخرین باران
در خواب خود دیدم این لحظه را صد بار رفتی و باران زد در آخرین دیدار
اگر رفتی و ماندم در دل طوفان خلاصم کن به دور از گریه ها و چشم این و آن خلاصم کن
پس از تو زندگی جایی برای من جایی نخواهد داشت مرا با خاطرات آخرین باران خلاصم کن
نفسم رفته دلم تاب ندارد بی عشق آسمان که نور مهتاب ندارد بی عشق
جان من جان تو جان چشمان تو من بریدم بخدا در غم پنهان تو
من خرابم بی عشق در عذابم بی عشق من اسیری شده ام عاشق زندان تو
میترسم از این راه از درد بی درمان تو میروی یک روز با آخرین باران
در خواب خود دیدم این لحظه را صد بار رفتی و باران زد در آخرین دیدار
اگر رفتی و ماندم در دل طوفان خلاصم کن به دور از گریه ها و چشم این و آن خلاصم کن
پس است و زندگی جایی برای من جایی نخواهد داشت مرا با خاطرات آخرین باران خلاصم کن
*********************************************************
عزیز دلم:)
تولدت نزدیکه:)))))
اولین تولدت بدون وجودت:)
خودت گفتی....روز تولدم پیشمی....
اولین تولدی که باهمیم.......
حیف شد که تولد من دیرتر از تو بود:)
هممش میگفتی صبر کن اذر بشه تولدتو و صبا رو میگیرم.....
اذر شده بود و تو نبودی......
ابانه ...من هستم تو نیستی....
منتظر 11 ابانم.......که با یه دسته گل و کیک ......
بیام بالاسرت.......
با بچه ها بیام یا تنها....
بهم میگفتی یادت میره تولدمو.....
دیدی یادم نرفته دختر کوچولو
ماکارون من:)
۵.۱k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.