می ترسم

می ترسم‌
تو را آنقدر ببوسم
که جایِ بوسه هایم در صورت تو باقی بماند
تو که نمی دانی
من با نخستین نگاه تو
آغاز شده ام
میترسم ،
مردم شهر مرا عجیب غریب نگاه کنند

ما که نمی دانیم شاید
کسی، جایی ،
نظرش تنگ بود ُ چشممان کرد
و تو دیگر نگُذاشتی ببوسمت
هر روز عابران وسط کوچه مات و مبهوت
مرا نگاه کنند
من چیزی در تو جای گذاشته ام
به وسعت یک بوسه ناب
هر روز به دنبال نابترین در تو می گردم

#ساااساان
دیدگاه ها (۱)

- سردت نیست؟ + نه - ولی بغل من میگه سردته 😍

.امشب غمگینانه ترین سطر هارا می نویسم؛دوستش داشتم!او نیز گاه...

قهوه خوشمزه استخوشمزگی اشبه همانتلخ بودنش استوقتی میخوریمتلخ...

‌دیر یا زود عاشقِ یکی مثلِ من میشی، یکی که مثلِ همه ی دخترا ...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط