یونا صبح از خواب پاشدم درو برم نگاه کردم کوک کنارم خواب

یونا :صبح از خواب پاشدم درو برم نگاه کردم کوک کنارم خوابیده بود خیلی خوشگل بود عررر اشدم دست صورتمو شستم رفتم پایین
اجوما :صبحونه بخیر
یونا :ممنون
اجوما :صبحونتون می‌خورید یا منتظر ارباب میمونید
یونا:منتظر میمونم
اجوما چشم (میره
یونا :دومین روز بود اینا بودم یه حس خوبی بهم میده
خودم :امیدوارم بقیشم بهت حس خوبی بده ولی خیال کردی من میزارم 🤣🤣
کوک:از خواب پاشدم موهامو مرتب کردم لباس پوشیدم عطر تلخم رو زدم رفتم پایین وقتی یین ونا رو میدیدم عصبی میشدم(خودمو کنترل کردم این دختره قرار به درد بخوره

یونا : تو فکر بودم که صدای کف ینفر اومد پشتمون نگاه کردم کوک بود نمیدونم چرا ولی لبخندی رو لبام نشست
کوک:چه زود پاشدی بچه (بم
یونا :عادت دارم
کوک: برو لباساتو اوز کن انگار گونی پوشیدی لباس گذاشتم رو تخت
یونا :(خجالت
رفتم بالا یه نیم تنه خیلی باز بود با یه شرکت چشام گرد شد این که لباس نیست فقط قسمت های حساس بدنم پوشونده اه نپوشیدم رفتم پایین

کوک:پس چرا نپوشیدی
یونا :خوشم نیومد خیلی باز بود
کوک: از رو کاناپه پاشدم تو عمارت من حق نداری بگی خوشت نمیاد برو بپوش
یونا:چرا اینجوری میکنی خوب خیلی بازه
کوک:یه حرفو دو بار تکرار نمیکنم برو بپوش
یونا: اوفف رفتم بالا لباسی که گذاشته بود رو پوشیدم خیلی باز بود انگار فقط یه پارچه گذاشته بود رو بدنم پوشیدم رفتم پایین
کوک:داشتم سیگار میکشیدم که یهو ****،،،
چطور؟
دیدگاه ها (۱)

اوه اوه هیچ جوره میشه مثبت فکر کرد 😂😂

ایونا :که یهو دستم کرفت کشید سمت خودش کوک:اصلا خوشم نمیاد از...

یونا :رفتم بالا که یهو صدا نو تیف گوشی اومد بازش کردم که نو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط