اگر تو نمی آمدی
اگر تو نمی آمدی
پنجره بسته می ماند
رودخانه یخ می بست
گل ها بو نمی دادند
و باران وضعیت نامساعد جوی محسوب میشد
اگر تو نمی آمدی
اشک را افتادن چیزی در چشم تلقی میکردند
و بغض را لابد جا ماندن چیزی در گلو
اگر تو نمی آمدی
شب ها زودتر به خواب میرفتم
و با خودم میگفتم
تلفن چه اختراع مسخره ایست
اگر تو نمی آمدی
چیزی از چیزها بهم میریخت
و احتمالا زمستان فصل طولانی تری بود
اگر تو نمی آمدی
پزشکان چیزی به نام قلب را نمی شناختند
و درصد امید به زندگی
از این روزها کمتر بود
آمدنت
پیش بینی بزرگی بود
وگرنه جهان نباید
آنقدرها هم دوام میاورد
بابک زمانی
پنجره بسته می ماند
رودخانه یخ می بست
گل ها بو نمی دادند
و باران وضعیت نامساعد جوی محسوب میشد
اگر تو نمی آمدی
اشک را افتادن چیزی در چشم تلقی میکردند
و بغض را لابد جا ماندن چیزی در گلو
اگر تو نمی آمدی
شب ها زودتر به خواب میرفتم
و با خودم میگفتم
تلفن چه اختراع مسخره ایست
اگر تو نمی آمدی
چیزی از چیزها بهم میریخت
و احتمالا زمستان فصل طولانی تری بود
اگر تو نمی آمدی
پزشکان چیزی به نام قلب را نمی شناختند
و درصد امید به زندگی
از این روزها کمتر بود
آمدنت
پیش بینی بزرگی بود
وگرنه جهان نباید
آنقدرها هم دوام میاورد
بابک زمانی
- ۲.۰k
- ۰۵ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط