مورچه ای رامسخره میکردم که عاشق یک تفاله چایی بود

مورچه ای رامسخره میکردم که عاشق یک تفاله چایی بود،
خودموفراموش کردم که زمانی عاشق آشغالی بودم که فکرمیکردم آدمه...
#fatemeh
دیدگاه ها (۲)

آیا ما اصفهانی ها خسیسیم؟!لطف مکرر اصفهانی، قحطی و خساست...ا...

زُلفــــــــــــــــــــــــبر بــــاد دهــــــــــــــــی ❌...

دم غروبه وتنگه دلمباخودمم میجنگه دلمتویی حس قشنگه دلمدریا در...

هیچکس مثل من نکشیده درد روکی مثل من تنها موندهخاطره ی تو کنا...

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

رمان بغلی من پارت ۸۴رسلان: تک خنده ای کردم و خدافظی کردیم گو...

🐰اولی باری که از یه نفر خوشم اومد کسی که کره ای نبود اون زما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط