اون قدیما توی خونه ما و حدس میزنم خیلی خونههای دیگه رس

اون قدیما توی خونه ما (و حدس میزنم خیلی خونه‌های دیگه) رسم نبود که بچه‌ها خارج از زمان رسمی غذا، غذا بخورن!! بله می‌دونم... می‌دونم...! ولی اون زمان خیلی جاها اینجوری بود دیگه!
ما بچه‌ها هم البته سرمون گرم بازی خودمون بود و توقع نداشتیم ولی این باعث نمی‌شد که گاهی که امکانش بوجود میومد، از خوردن چشم پوشی کنیم. ناخونک زدن به اندوخته‌های مخفی مادر و مادربزرگ جای خودش، ولی بعضی چیزا حکم بازی هم داشت برامون. مثلا رقابت سر خوردن اون لایه سفید باقی مونده ته ظرف شیرجوش، بعد از جوشوندن شیر، یا چیدن تک تک دونه‌های برنج باقی مونده لای سبدهای بافته شده از شاخه‌های نازک درخت که اون موقع‌ها برای صافی آبکشی برنج استفاده میشد.
شاید الان کار بیخودی به نظر بیاد ولی باور کنید خیلی حال میداد!!

It used to be uncommon for children to have snacks in between mealtimes. Yeah, I know... it was the way of things, no matter how silly it sounds.
Us children were too busy playing and goofing around anyway, but that didn’t stop us from sneaking a taste of the food whenever we found the chance.
Aside from the treats our mother and grandmothers had been saving, everything else was a competition to us. We fought over the white layer left in the pot from boiling milk, or picking each piece of rice stuck in the holes of the colander.
It may sound absurd today, but it was quite a lot of fun.
دیدگاه ها (۱۸)

البقاء مع شخص تحبه وأنت تعلم أنک ستفارقه، کاللعب تحت المطر!م...

💎 فانوس چیده اممسیر غریبیکه خط شبپر کرده ازهجوم سیاهی و اضطر...

این روزا همه عادت کردیم که هر دستگاه الکترونیکی مثل موبایل ی...

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم و سادگی زندگی رو به یاد میارم، حسر...

"The injustice of winter on us can't be described...Cold, te...

و اما غزه...

One More Light - Linkin Park

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط