نامی تازه برات بر میگزنم

نامی تازه برايت بر می‌گزينم
که من بدانم و تو فقط
نامی که از ميان برگ‌های شعر من پر بکشد
چه‌چهی بزند يا سوتی بلند
عشوه‌ای بگشايد به شکفتن غنچه‌وار
اشکی از عذار فروچکاند
و هرکس گمان کند که مخاطب اوست
اما فقط من و تو يقين کنيم
عاشقان می‌توانند
نمی‌توان با يک دل دو عشق را از گردنه‌ها گذراند
اگر می‌خواهی بميرم
خنجر و فنجان زهر را دور انداز
لبخندی بخلان در جانم
يا انگشتی بگذار بر لبانم
همين
عاشقان می‌توانند....

#منوچهر_آتشی
دیدگاه ها (۰)

اگر این دنیا غریبه پرور است؛ تو آشنا بمانتو پای خوبی‌هایت بم...

چ الف یقسم به چای، آنگاه که مسروری و آن زمان که از خستگی توا...

#دنیای_حیوانات ‏تو محل یه داروخونه شبانه روزی هست که کنارش ی...

#آیا_میدانید مردم توی قطب شمال از ترس حمله خرس ها پنجره هاشو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط