وقتی بهترینش بودی اما اون...
وقتی بهترینش بودی اما اون...
P8
که یهو دکتر اومد بیرون
_با پریشونی و ناراحتی رفتم سمت دکتر
_حال همسرم خوبه؟؟(چشمان گود و قرمز صدای گرفته و پریشونی)
×متاسفم ما نتون...
# اقای دکتررررررررررر(با داد)
×چیشده پرستار
# ضربان خانوم ات به راهه(نفس زنان چون بدو بدو کرد)
_واقعاااااا😃😃😃
دکتر رفت تو اتاق و نیم ساعت بعد اومد
×خداروشکر حالشون خوبه الان به بخش منتقلشون میکنیم
_هوف(نفس عمیق کشید)
حال ات قشنگم خوب شده شکر شکر(با حالت خوشحالی )
جونگ کوک:هیونگ دیدی حال دونسیگی انه (همون زن داداش منظورمه این افتاده تو دهنتم)خوب شد
_حیح اره شکر ولی فکر نکنم ببخشتم🥲💔
جونگ کوک:نگران نباش هیونگ همه چی درست میشه
۱ ساعت بعد
از زبان نامی
اعضا رفتن و ا.ت رو به بخش منتقل کردن و منم رفتم پیش ا.ت
درحالی که ات بیهوشه باهاش حرف میزنه
_ا.ت عشقم!نمیخوای چشمای قشنگتو باز کنی . عشقم بابت کاری که کردم عذر میخوام(با بقض)سرشو گذاشت رو دستت)
درحال عر زدن)
عشقم ببخشید واقعا پشیمونم متاسفم
نباید گول اون عوضی رو میخوردم
نیم ساعت گذشت سرم رو دست ظریف و بازیکش و اروم اروم گریه میکردم بی صدا اما اشکام با درد میریخت
ویو ا.ت
سرم گیج میرفت درد زیادی احساس میکردم یکم سرمو تکون تکون دادم و فهمیدم بیمارستانم احساس خیسی روی دستم میکردم و صدایی شنیدم سرمو خم کردم دیدم نامی عه
+من اینجا چیکار میکنم؟تو چرا اینجایی؟
نامی:سرمو اوردم بالا دیدم بهوش اومد خیلی خوشحالم حالش خوبه
_عشقم حالت خوبه؟؟؟چرا اونکارو کردی ها چرا اگه بلایی سرت میومد چی ها؟؟؟
+هه مگه برات مهمه
_باشه ببخشید میدونم نباید به حرف اون گوش میدادم و تورو ول میکردم اما فقط شک بود میخواستم بعد بر طرف شدنش برگردم پیشت اگه یوقت چیزیت میشد چی
+برام عجیبه چجوری زندم رگمو که زدم قرص که خوردم از برجمونم که خودمو پرت کردم چجوری زندم مگه فرشتم
_خداروشکر قرص هنوز اسیدش وارد کل بدنت نشده بود رگ اصلیت هم زده نشده بود فقط یکم خراش برداشته و نیوفتادی از طبقه ۲۴ ام پایین افتادی بالکن طبقه ۲۳وم
+چه بد . من نمیخواستم زند...
_زود لبمو گذاشتم رو لبش اما ازم جدا شد
+چیکار داری میکنی روانی منو تو با هم نسبتی نداریم
.....
پارت بعد پارت اخرهههههه
دوستتون دارم کیوتا
شرطش ۱۵ یا ۱۰ لایکه
💓
#وانشات#فیک#نامجون#ارمی#بی_تی_اس
P8
که یهو دکتر اومد بیرون
_با پریشونی و ناراحتی رفتم سمت دکتر
_حال همسرم خوبه؟؟(چشمان گود و قرمز صدای گرفته و پریشونی)
×متاسفم ما نتون...
# اقای دکتررررررررررر(با داد)
×چیشده پرستار
# ضربان خانوم ات به راهه(نفس زنان چون بدو بدو کرد)
_واقعاااااا😃😃😃
دکتر رفت تو اتاق و نیم ساعت بعد اومد
×خداروشکر حالشون خوبه الان به بخش منتقلشون میکنیم
_هوف(نفس عمیق کشید)
حال ات قشنگم خوب شده شکر شکر(با حالت خوشحالی )
جونگ کوک:هیونگ دیدی حال دونسیگی انه (همون زن داداش منظورمه این افتاده تو دهنتم)خوب شد
_حیح اره شکر ولی فکر نکنم ببخشتم🥲💔
جونگ کوک:نگران نباش هیونگ همه چی درست میشه
۱ ساعت بعد
از زبان نامی
اعضا رفتن و ا.ت رو به بخش منتقل کردن و منم رفتم پیش ا.ت
درحالی که ات بیهوشه باهاش حرف میزنه
_ا.ت عشقم!نمیخوای چشمای قشنگتو باز کنی . عشقم بابت کاری که کردم عذر میخوام(با بقض)سرشو گذاشت رو دستت)
درحال عر زدن)
عشقم ببخشید واقعا پشیمونم متاسفم
نباید گول اون عوضی رو میخوردم
نیم ساعت گذشت سرم رو دست ظریف و بازیکش و اروم اروم گریه میکردم بی صدا اما اشکام با درد میریخت
ویو ا.ت
سرم گیج میرفت درد زیادی احساس میکردم یکم سرمو تکون تکون دادم و فهمیدم بیمارستانم احساس خیسی روی دستم میکردم و صدایی شنیدم سرمو خم کردم دیدم نامی عه
+من اینجا چیکار میکنم؟تو چرا اینجایی؟
نامی:سرمو اوردم بالا دیدم بهوش اومد خیلی خوشحالم حالش خوبه
_عشقم حالت خوبه؟؟؟چرا اونکارو کردی ها چرا اگه بلایی سرت میومد چی ها؟؟؟
+هه مگه برات مهمه
_باشه ببخشید میدونم نباید به حرف اون گوش میدادم و تورو ول میکردم اما فقط شک بود میخواستم بعد بر طرف شدنش برگردم پیشت اگه یوقت چیزیت میشد چی
+برام عجیبه چجوری زندم رگمو که زدم قرص که خوردم از برجمونم که خودمو پرت کردم چجوری زندم مگه فرشتم
_خداروشکر قرص هنوز اسیدش وارد کل بدنت نشده بود رگ اصلیت هم زده نشده بود فقط یکم خراش برداشته و نیوفتادی از طبقه ۲۴ ام پایین افتادی بالکن طبقه ۲۳وم
+چه بد . من نمیخواستم زند...
_زود لبمو گذاشتم رو لبش اما ازم جدا شد
+چیکار داری میکنی روانی منو تو با هم نسبتی نداریم
.....
پارت بعد پارت اخرهههههه
دوستتون دارم کیوتا
شرطش ۱۵ یا ۱۰ لایکه
💓
#وانشات#فیک#نامجون#ارمی#بی_تی_اس
۵.۷k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.