به یاد ندارم پیش از تو

به یاد ندارم پیش از تو
بر مدار زندگی گام برداشته
یا در ژرفایِ پستِ زیستن
به اجبارِ تقدیر لنگیده ام؟
تنها می دانم آنچه بعد از
حادثه یِ چشمانت دیدم
شکوهِ همه زیبایی ها بود
که در کشاکشِ عقربه هایِ زمان
با تلنگرِ فرصت رخ می داد،
تو بانگِ بی چون وُ چرایِ عشقی
که فاتحانه بر لحظه ها
حکم می رانی
و چنان تسلیمِ توام
که گویی اختیارم‌نیست
که‌گویی اختیارم نیست
#عارف_اخون
دیدگاه ها (۱)

می نویسم چونان زیباییکه صخره ها سر راهت ، آب می شوند تا با ت...

صدا بزن تا هستی به پا خیزد گل رنگ بازد پرنده هوای فراموشی کن...

کاشلبخندهایم رابه موهایم سنجاق کنمعطرش در شهر بپیچدشاید به س...

اینجا که ماییم سرزمین سرد سکوت است... #مهدی_اخوان_ثالث

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط