دلنوشته دلتنگی2
#دلنوشته_دلتنگی2
17/10/1401 شنبه _ ساعت 19:38 دقیقه .
امروز حالم آروم نبود . باز دلتنگی اومد سراغم ، سعی کردم کمی از کتابها و آدمها فاصله بگیرم ، کنج اتاق کِز کردم و همه فکرم تو شدی ؛ اولین باره ، بعد از سه سال ، یکی دیگه شده آروم و قرارم ، یا شاید آشوب و فرارم .
بغض ، اشک ، حال بد ، گریه امونم نمیده ، دلم تورو میخواد ، دلم برات تنگ شده ...
وَ یاد این آهنگ از عشقمون میوفتم ...
دنیا قشنگ نیست ، بارون قشنگ نیست ، اشکام میریزه ، دست خودم نیست ...
وَ اون لحظه صدای تو ، که با همین آهنگ برام میخوندی ( هنوز توی گوشمه ..✓ )
#N
17/10/1401 شنبه _ ساعت 19:38 دقیقه .
امروز حالم آروم نبود . باز دلتنگی اومد سراغم ، سعی کردم کمی از کتابها و آدمها فاصله بگیرم ، کنج اتاق کِز کردم و همه فکرم تو شدی ؛ اولین باره ، بعد از سه سال ، یکی دیگه شده آروم و قرارم ، یا شاید آشوب و فرارم .
بغض ، اشک ، حال بد ، گریه امونم نمیده ، دلم تورو میخواد ، دلم برات تنگ شده ...
وَ یاد این آهنگ از عشقمون میوفتم ...
دنیا قشنگ نیست ، بارون قشنگ نیست ، اشکام میریزه ، دست خودم نیست ...
وَ اون لحظه صدای تو ، که با همین آهنگ برام میخوندی ( هنوز توی گوشمه ..✓ )
#N
۸۷۵
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.