آن قدر شوق گل

آن قدر شوق گل
روی تو دارم که مپرس

آن قدر دغدغه از
خوی تو دارم که مپرس

چون ره کوی تو
پرسم دلم از بیم طپد
‎‎‌‎
آن قدر ذوق سر
کوی تو دارم که مپرس
دیدگاه ها (۱)

غیرتوﺩﺭ ﺩڸ مـݧ ﻫـــﯿﭻ ڪـســی ﺧــﺎﺹ ﻧــﺸــﺪﻫﯿﭻ ڪس چوݧ مݧ بہ ت...

جدا ماندن از ...کسے که ...دوستش دارے ...فرقی با مردن ندارد.....

انتظار از آن دردهای دوپهلوست !گاهی خودش می کشد آدم را گاهی ه...

زخمی ڪہ زدی بہ قلب من ،یادت هست؟دردی ڪہ‌ڪشیده شدبه تن،یادت ه...

به سر شوق سر کوی تو دیرم

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

از   کوچه  زیبای   تو   امروز  گذشتمدیدم که همان  عاشق معشوق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط