بس کن ای عشق مگر تا شدنم کافی نیست

بس کن ای عشق مگر "تا" شدنم کافی نیست
در دل ِ"هیچ کسی" جا شدنم کافی نیست

رازها داری و در پرده گرفتار شدم..
گره ِکور و معما شدنم کافی نیست

مدتی بود که دستان تو در دستم بود..
دربدر کردی و رسوا شدنم کافی نیست

یوسف از چاه در آمد به عزیزی برسد..
شهره ی شهر و زلیخا شدنم کافی نیست

دل ِسودا زده را پیش که باید ببرم..
این چنین بی کس و تنها شدنم کافی نیست

مثل ِباران شده بودم که تو دریا باشی..
عاقبت طعمه ی دریا شدنم کافی نیست
دیدگاه ها (۱۴)

چـــقدر زیـــباــتکسی را "دوســت" بداریـم،نـه از رویِ "نـیاز...

🔥 پاس دارم آتش جاوید را🔥 🔥 یادگار فطرت جمشید را🔥 🔥 چند روزی ...

زیاده‌خواه‌نیسٺــم !جــــــــــاده‌ے ‌شمــــــــــــــــــــ...

غرق شدن هــمیشه تو آب نیست… تو غصه نیست… تو خیال نیست… آدم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط