ما که توقعمان زیاد نبود

ما که توقعمان زیاد نبود!
دلمان کسی را می‌خواست که
ما را بلد باشد!
وقتی ببینیم نیست؛
دلسرد می‌شویم، سکوت می‌کنیم و
به هیچ کنشی، واکنش نمی‌دهیم...
وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم،
حرف زدیم و شنیده نشدیم،
چای ریختیم و تنهایی خوردیم،
فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم،
بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم،
و از یک جایی به بعد، ما کسانی را داشتیم که دوستشان نداشتیم!
صحبت از خیالبافی و ایده آل پردازی نیست!
صحبت این است که آدم‌ها برای ماندن، انگیزه می‌خواهند...
دلشان که گرم نباشد،
بی حس می‌شوند،
پشت می‌کنند به هرچیزی که
بود و می‌روند...
برای همیشه می‌روند...
نرگس_صرافیان_طوفان‌ 📷 :
دیدگاه ها (۶)

بس که از ماچ و بوس نوشتم براتون ممنوع التصویرم کردن بفرمایین...

پنجشنبه ات بخیرکُجایی؟! چِه میکنی؟! اینجا شلوغ کرده خیالَت،د...

.عزیز میگفت:برای در کنارِ هم موندن باید خیلی چیزارو بخشید،خی...

چه حس خوبیه بغض خفت کنه اما نتونی گریه کنی......چه حس خوبیه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط