لحظه ای درگذر ازخاطره ها

لحظه ای درگذر ازخاطره ها
ناخودآگاه دلم یاد تـو کرد
خــنـده آمــد بـه لبـم 
گویی از قید غم آزاد شدم

هـر کجـا هستـی دوسـت   

دلت آرام و دسـت حـق همراهت
دیدگاه ها (۳۵)

من، در هر ذرهٔ نور، ردّی از نگاه تو می‌بینم،در هر لبخند، آهن...

خیابان‌هاے پاییز را، قدم می‌زنمبےچتــردر بارانڪافہ‌بہ‌ڪافہ،ق...

.«روزم به غم جهان فرسوده گذشتشب در هوس بوده و نابوده گذشتعمر...

هر ادمی با کآراش میفهمونه چقد دوستت داره.🌱🕊

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط