فصل دوم وقتی فقط خدمت کار بار بودی

💜 فصل دوم  وقتی فقط خدمت کار بار بودی..💜
کیم تیهونگ :: ۲۶ ساله ۱ ساله با بورام ازدواج کرده ولی هیچ علاقه ای به بورام نداره ادم خوبیه و  عاشق جیسو و رابطه ای با بورام نداره
چوی بورام :: ۲۲ سالشه ۱ ساله با تیهونگ ازدواج کرده و بخاطر پول با هاشه ادمه هرزه ا یه و یه دوست پسر  داره اسمش سو هو هست و با تیهونگ رابطه نداره
جئون جیسو:: ۲۳سالشه ۶ ماهه با جانگ کوک ازدواج کرده ولی عاشقش نیست یه بچه ۳ ماهه داره که از تیهونگه و یه باند مافیا داره ادم خوبیه
جئون میسو:: ۲۲ سالشه چند روز دیگه عروسیش با جیمینه همو دوست دارن و دست راست خواهرشه
جئون جانگ کوک:: ۲۶ سالشه ۶ ماهه با جیسو ازدواج کردی و عاشق جیسو و یه بچه ۳ ماهه داره
پارک جیمین::۲۶ سالشه چند روز دیگه عروسیش با میسو هست و عاشق میسو هست
(پارت اول فصل دوم 💜)
تیهونگ ویو
ناراحت بودم که بورام و مامانم اومدن سمتم
-چیه مامان (به شدت سرد)
£خوب من و مامان جون می خواستم یه چیزی بگیم مامان جان شما بگید
☆باشه دخترم پسرم بورام بارداره
-چ..چی نه اون بچه من نیست
☆چرا ته اون بچه خودته
-میگم اون بچه من نیست (عربده)
راوی ویو
ته عربده بلندی زد که دیوار های خونه می لرزید مامان ته دست هاش  روی گوش هاش قرار داد و فشار داد و بورام دستش رو روی شکمش گذاشت ته با داد گفت
- ببین مامان تا الان منو از عشقم دور کردی الان این رو با ور نمی کنم این بو رام ی هرزس(با داد)
☆تیهونگ بسه دیگه الان تا چند دقیقه دیگه خدمتکار جدید میاد
-....
جیسو ویو
من درسته یه باند مافیا دارم ولی یه کار سادس دیگه دوست ندارم تو خونه بشینم کوک اومد و آدرس امارت رو بهش دادم تازگیا دارم به کوک حس پیدا میکنم و اره  یه لباس مشکی دارم زدم و  یه بوت بلند که تا زانوم باشه پوشیدم و موهام رو که رنگ آبی زدم رو پایینش رو حالت دادم  و یه میکاپ دارک کردم رفتم پیش کوک و روی پاش نشستم
~جانم ب
+چیه الوو
~جانم بیب چرا انقدر خوشگل کردی
+میخوام برم بیرون کار کنم
~هوم باشه ولی یه شرط داره
+چیه هرچی باشه قبول
~....
دیدگاه ها (۰)

هعب خدا چه کیوتهه

روزتون مبارک فرشته های زندگیم مرسی که اومدید به زندگیم عاشقت...

نامجون پدر گرامی روزت مبارک همه به نامجون تبریک بگید

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟏عشق مافیاویو بورامجئون بورام هستم ۱۹ سالمه و ۲ ساله با...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط