من دیدم مردمی که با لبخند به آب زاینده رود خیره بودند ، و
من دیدم مردمی که با لبخند به آب زاینده رود خیره بودند ، ولی فرا تر از ظاهرشان ، باطن آنها مرا میترساند انگار سردی تا مغز استخوانشان را به رقص گرفته بود و ابر ها هر دفعه سازی نو مینواختند ...
درد داشت با هر سازی رقصیدن !
پن: دیروز غافل گیر شدیم وقتی از روی پل رد شدیم حس وصف نشدنی بود 🥰
درد داشت با هر سازی رقصیدن !
پن: دیروز غافل گیر شدیم وقتی از روی پل رد شدیم حس وصف نشدنی بود 🥰
۴.۵k
۱۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.