غم عشق تو را نازم

غم عشق تو را نازم،

چنان در سینه رخت افکند

که غم‌های دگر را

کرد از این خانه بیرونش!
دیدگاه ها (۱)

آنقدر عاشق #طوووهستم که دردِ نیامدنِ #طووو هم برایَم "زیباست...

دلتنگی، مرا به شب می کِشاند..!و شب ، مرا به #طووو

زهمه دست کشیدم که #طوووو باشی همه امبا #طووو بودن زهمه دست ک...

من.....#طوووو او ......این "اویِ" لعنتی فقط آمده بود تا تنها...

شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونشمنم مجنون آن لیلا که صد...

میگه که نه ما مـی مانیمنـه انـدوهو نه هیچ یک از مردم این آبا...

تو این هجوم درد تنهایی یه مردغم نبودنت با زندگیم چه کردروزای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط