مرثیه ای برای یک تاریخ نانوشته...
مرثیه ای برای یک تاریخ نانوشته...
امشب همت کردم و یادداشت های وبلاگ خاک گرفته ام در بازه اسفند ۷۸تا بهمن ۸۸ را خواندم... به قصد آماده کردن داستانی از روزی که فرزندم تازه کلمه اش را یاد گرفته است: یوم الله... اما بیشتر وقتم بجای آماده کردن داستان صرف سروکله زدن با نوجوانی شد که توییت هایش پر از حقد و کینه بود نسبت به امت حزبالله. کسانی که آنها را تابه حال ندیده بود با لااقل اینطور ادعا میکرد. نوجوانی ۱۶ ساله و اهل تهران.
@osyaan
افکار به ذهنم هجوم میآورند که چرا بعد از گذشت این ۷سال ما روایتی دقیق از فتنه نداریم. حتی هنوز آمار شهدای فتنه و کشته شدگان معلوم نیست و همین محملی شده برای هتاکی به نظام. حداقل لطف این تاریخ نگاری این است که روایت نظام در تاریخ باقی خواهد ماند. روایتی که فردای فرزندان ماست. تا بجای باور کردن دروغ های این روزهای رسانه های کثیف خارجی و دست های داخلیشان، یک روایت صحیح بخوانند از آنچه که بر ما گذشت. از ۸ماه مدارای نظام با بدترین تهمت ها و فشار ها و تن ندادن به چیزی بغیر از «مر قانون»
@osyaan
باید برای بچه هایمان تاریخ را بنویسیم... تاریخ عذاب هایی را کشیدیم و تحملی که کردیم. باید بنویسیم هنوز حتی یک برگ سند از تقلب در انتخابات منتشر نشده است. هنوز هیچ تجاوزی ثابت نشده است، هنوز کسی پاسخ نداد چرا قبل از انتخابات کمیته صیانت از آرا تشکیل داده شد، هنوز کسی نمیگوید چرا آن آقای نسبتا محترم با سلاح توی خانه تیمی چه میکرد، هنوز کسی نمیداند در قیطریه چطوری با سیم بکسل شیربچه های خمینی را دار زدند، هنوز کسی نمیگوید چرا در راهپیمایی سکوت به اسلحه خانه بسیج حمله می شود و هنوز پدر شهید رسول خلیلی پیکر پسرش را از جای چاقویی که در فتنه خورد شناسایی میکند...
ما موظفیم به نوشتن تاریخ. نه برای خودمان. برای فرزندانمان... که بدانند چه ها کشیده ایم...
تاریخ فتنه را باید نوشت... نه برای خودمان، برای فرزندانمان...
امشب همت کردم و یادداشت های وبلاگ خاک گرفته ام در بازه اسفند ۷۸تا بهمن ۸۸ را خواندم... به قصد آماده کردن داستانی از روزی که فرزندم تازه کلمه اش را یاد گرفته است: یوم الله... اما بیشتر وقتم بجای آماده کردن داستان صرف سروکله زدن با نوجوانی شد که توییت هایش پر از حقد و کینه بود نسبت به امت حزبالله. کسانی که آنها را تابه حال ندیده بود با لااقل اینطور ادعا میکرد. نوجوانی ۱۶ ساله و اهل تهران.
@osyaan
افکار به ذهنم هجوم میآورند که چرا بعد از گذشت این ۷سال ما روایتی دقیق از فتنه نداریم. حتی هنوز آمار شهدای فتنه و کشته شدگان معلوم نیست و همین محملی شده برای هتاکی به نظام. حداقل لطف این تاریخ نگاری این است که روایت نظام در تاریخ باقی خواهد ماند. روایتی که فردای فرزندان ماست. تا بجای باور کردن دروغ های این روزهای رسانه های کثیف خارجی و دست های داخلیشان، یک روایت صحیح بخوانند از آنچه که بر ما گذشت. از ۸ماه مدارای نظام با بدترین تهمت ها و فشار ها و تن ندادن به چیزی بغیر از «مر قانون»
@osyaan
باید برای بچه هایمان تاریخ را بنویسیم... تاریخ عذاب هایی را کشیدیم و تحملی که کردیم. باید بنویسیم هنوز حتی یک برگ سند از تقلب در انتخابات منتشر نشده است. هنوز هیچ تجاوزی ثابت نشده است، هنوز کسی پاسخ نداد چرا قبل از انتخابات کمیته صیانت از آرا تشکیل داده شد، هنوز کسی نمیگوید چرا آن آقای نسبتا محترم با سلاح توی خانه تیمی چه میکرد، هنوز کسی نمیداند در قیطریه چطوری با سیم بکسل شیربچه های خمینی را دار زدند، هنوز کسی نمیگوید چرا در راهپیمایی سکوت به اسلحه خانه بسیج حمله می شود و هنوز پدر شهید رسول خلیلی پیکر پسرش را از جای چاقویی که در فتنه خورد شناسایی میکند...
ما موظفیم به نوشتن تاریخ. نه برای خودمان. برای فرزندانمان... که بدانند چه ها کشیده ایم...
تاریخ فتنه را باید نوشت... نه برای خودمان، برای فرزندانمان...
۱.۱k
۰۸ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.