یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره عوض اینکه کاه
یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند ، همه ی کاهو های نامرغوب را سوا میکنه و میخره
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی ؟ میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم
اینها را هم میشود خورد
این ترکه کسی نبود جز
عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی.
ازش می پرسند چرا اینکار را کردی ؟ میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست
مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را میخرم
اینها را هم میشود خورد
این ترکه کسی نبود جز
عارف بزرگ آقا سید علی قاضی تبریزی.
- ۸۹۸
- ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط