کوله بارم بر دوش، سفری باید رفتسفری بی همراهگم شدن تا ته تنهایی محضیار تنهایی من با من گفت:هر کجا لرزیدیاز سفرترسیدیتو بگو، از ته دلمن خدا را دارم …