من ت را می خواستم

من تُ را می خواستم
نه برای عشق بازی های شبانه
نه برای قدم زدن
درخیابان های ولیعصر
نه برای شادی های دو نفره
من فقط میخواستم
باشی،
که دوستت داشته باشم
دیدگاه ها (۱)

انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند.هیچکس یکباره معتاد نمی‌ش...

بدترین اتفاق در پاییز آن است،که کسی برود؛رفتن‌های پاییزبا رف...

اتفاقی بگو دوستت دارم اتفاقی نمی افتد‌‌‌‌

هیچ‌وقت نمی‌توانی چیزی را که قراراست از دست بدهی نگه داریتو ...

عاشق که باشی شب هم زیباست ستاره هم زیباست آسمون رنگ دیگری دا...

انگار تو هر روز ستودنی تر می شویو من هرروز عاشق تر،انگار تما...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط