دفتری بود که گاهی من و تو

دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس
مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
دیدگاه ها (۱)

بدون تو همه روزام از عشق خالینبدون تو همه شبام برام تکرارینک...

خیلی سخته آدم از کسی ک دوسش داشته باشه خبری نداشته...ندونه ک...

برگـَـــرد..یادتـــــ ــ ـ را جا گذاشتــــ ـــ ـی..نمی خواهم...

میگویند خدا همیشه با ما و در کنارماستای غم نکند خدا تو باشی؟...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط