《اسلحه 》

《اسلحه 》
پارت۳

کوک :جیسو نظرت چیه
جیسو :من نمیدونم من میخوام فرار کنم
کوک، ته، لیسا::چییی میخوای فرار کنی؟
جیسو:هوم عاره میخوام برم از یه فرودگاه غیر معرف میرم که کیسی نشناستم
یک هفته بعد
جیسو خیلی بچه من میرم تایلند امیدوارم کار شما هم خوب پیش بره....
فرودگاه**
ویو جیسو
وقتی رسیدم به فرودگاه خیلی خلوت بود و این منو میترسونن بیلیطم رو گرفتم و برای این که چک کننمون رفتم چمدونم رو گذاشتم رفتم سمت دیگه که چک کنن ببین با خودمون چیزی ناوردیم .....
رفتم برای اینکه چک کننم که از شانس گندم یه پوکه توی جیبم مونده بود شانسم نیس
اقاع:خانم لطفا برید کنار پلیس وایستید تا به حراست خبر بدم......
استرس کل وجودمو گرفته بود که یه آقاعه اومد گفت:خانم شما باید با ما بیاید
بایه لگد زدم معده مرده در رفتم داشتم میدویدم که بهم ایست دادن بدون توجه به اون دیدن که یه
احساس کردم تیر خوردم آره درسته ایست دادن و من واینستادم .........
سعی کردم بیشتر بودعم تا تونستم دویدم ولی خونِ زیادی از دست دادم دیگه نمیتونستم افتادم زمین و سیاهی .......
اخبار فراد
کیم جیسو عضو بند مافیای پروانه سیاه هین فرار کشته شد..... و این خبر خوبیه چیزی نمونده تا نابود شدنشون
دفتر رزی و جین
رزی:تبق تحقیقات من مقر جدید پروانه ی سیاه
یه خونه ی سادس که کسی شک نکنه توی خیابون سئول..

نویسنده:https://wisgoon.com/suga26666
شرط:۵لایک
۱۰کامنت