بسمه تعالیدل نوشته ی برادر رزمنده عبدالصاحب غلامزاده

بسمه تعالی..دل نوشته ی.. برادر رزمنده عبدالصاحب غلامزاده... برای. برادر شهید حمید غلامزاده..
در رابطه با خصوصیات اخلاقی شهید حمید و صداقتی که در وجود او بود باعث میشد که با اولین برخورد که ایشان با دوستان داشت... اعم از معلم و دانش آموز و همکلاسی ها که با او معاشرت کنند جذب خود کند... زیرا با مسائل روز آگاهی کامل داشت و اهل مطالعه بود نکته بعد برخورد ایشان با بزرگ و کوچک با احترام برخورد میکرد و با بچه ها با مهربانی و نوازش این عاملی شده بود که بچه ها چشم به راه و آمدن او باشند و برای آمدنش لحظه شماری میکردند قبل از شهادتش... بنده در جزیزه مجنون بودم آمد سری زد و آخرین وداع من با او بود.. از برخورد و نحوه سخن گفتنش متوجه شدم که آخرین خداحافظی و دیدار من با اوست.. کسی که از کودکی در کنار من بود و حتی یک روز طاقت دوری او را نداشتم.. حال دارد به سفری میرود عاشقانه و عارفانه و برای رسیدن به معبود خویش بی صبرانه در حرکت است.. سفری که بازگشتی در کار نیست.. زیرا حمید قبلا به من وعده سه ماه داده بود و آن روز چه بر من گذشت.. خدا میداند این وداع قبل از شروع عملیات بود اما باید بگویم بعد از خداحافظی همه ی وجودم با خود برد. و منتظر شهادت ایشان بودم نه اینکه حتی پیکر مطهرش هم به دستم نرسد.. هر وقت رسانه ها از پیدا کردن شهدا خبری میدهند. بنده منتظر باشم شاید از گمشده ام خبری شود اما این آروز را به گور خواهم برد.. وعده من و او تا قیامت لازم به ذکر است حمید در عملیات با بچه های شیراز تیپ امام حسن(ع) بود ومن لشکر هفت ولیعصر
السلام.... ای بسیجی های از جنس امام/باز هم وقت نبرد هست و قیام
زیر باران ولایت تر شود/با شهیدان باز همسنگر شوید
کیست در میدان فداکاری کند/این حسین عصر را یاری کند
از کنون باید بسیجی تر شویم/بیقرار و بیدار و بی سر شویم
والسلام..خوزستان.. اندیمشک