چای من لبریز و لب دوز است و لب سوز است آااای

چایِ من لبریز و لب دوز است و لب سوز است، آااای!
می خوری با من تو چای؟
گرچه کامم تلخ و چایم تلخ و روزگارم نیز تلخ
امّا دلبرم
گر تو آیی
لب گُشایی
لب بریزی
لب بسوزی
لب بدوزی
واااای!
بَه چه محشر می شود
اندازه ی یک چای خوردن
کامِ من شیرین نمایی
دلبرم
ماهِ آبان است و چایی
با تو می چسبد فقط...
دیدگاه ها (۷)

باران رو دوست دارم .. صدایش .. هوایش .. عطرش .. نفس هایش ......

قرارمان این شب ها که نیستی...باشد پای تابیدن های ماه....حواس...

دیشب تا صبح خوابت رادیدمقرار آشتی گذاشتیمتو لبخند زدینگاهم ک...

غمگین ترین       درد           مرگ                نیست.دلتنگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط