پارت

پارت ۳
بهش گفتم:اولا پرنس نه همون پسر پولدارترین فرد کشور برام بهتره دوما
-آروم خندیدم و ادامه دادم-چرا تعجب کردی ها؟
بعد گفتن این حرفم سریع اون نگاه تعجب زدشو مخفی کرد و دوباره یه نگاه عصبی به خودش گرفت و داد زد
- مردک من اصلا هم تعجب نکردم نفهم
بعد اومد جلو و منو هول داد تو باغچه و سریع با عصبانیت از اونجا رفت
بعد رفتنش خندم گرفت و آروم از تو باغچه بلند شدم به لباسام نگاه کردم که گلی شده بود نفس عمیقی کشیدم و به سمت عمارت راه افتادم چون پیاده اومده بودم باید پیاده برمیگشتم پس سریع تر راه میرفتم تا زودتر برسم وقتی به عمارت رسیدم پدر و مادرمو دیدم که جلوی در عمارت با نگرانی داشتن راه میرفتن با دیدن من سریع به سمتم اومدن کمی تعجب کردم که دیدم مادرم مثل پروانه داره دورم می‌چرخه و همش ازم می پرسه خوبم یا نه
آروم با لبخند گفتم:من حالم خوبه چیزیم نشده نگران نباشین
مادرم کمی آروم شد و بعد پدرم شروع به حرف زدن کرد : پسرم چرا لباسات گلیه؟ اتفاقی افتاده؟
آروم به لباسام نگاه کردم بعد به پدرم گفتم: نه اتفاقی نیفتاده سر راه افتادم زمین واسه همین گلی شدم
پدرم با لحنی که توش موج میزد باور نکرده گفت: باشه
بعد از چند لحظه سکوت ادامه داد
پسرم امروز قراره با خانواده ای مذاکره کنیم از جایی که خانواده ی مورد نظر یکم سرسخته و پیشنهاد از طرف اونهاست دوست داشتم تو هم با ما به میز مذاکره حتما بیای
یه مذاکره ؟ پدرم با هر خانواده ای مذاکره نمیکنه از جایی که من یادمه با پایین ترین رتبه ای که تا حالا مذاکره کرده خانواده ای بودن که رتبه نه پولدارترین فرد رو داشتن پس یعنی ممکنه این کدوم خانواده باشن
تو فکرام غرق شدم که با صدای دوباره پدرم به خودم اومدم
موری:پسرم میای دیگه نه؟
با لبخند گفتم:بله پدر حتما فقط....


پارت بعدی هم چند ساعت دیگه میدم🙃
دیدگاه ها (۵)

من اینااا اصلاااا؟؟؟؟؟؟غش*

اینارو از ته گالریم یافتم😂💔اصلا یادم نمیاد از کجا گیرشون اور...

پارت ۲حالم خوب نبود نمی‌تونستم امروز به کارام برسم واسه همین...

نمیدونم چرا ولی آهنگشو خیلی دوست دارم قفلی زدم رو آهنگش کسی ...

شوهر دو روزه. پارت۶0

رمان عشق اجباری پارت اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط