ویو نویسنده:
ویو نویسنده:
وقتی اومدن داخل:
باجی: برای همینه که بهت میگم نمیرم بیرون ببین وضعموووووو
کریه: انقد غر نزن بشینین الان حوله میدم بهتون
(ایده ای ندارم برا ادامه)
پرش به موقع شام:
رینو کریه رفتن شام درس کردن و وقتی خوردنو جم کردن
رین: اها ریندو راستی هیوگا هیکارو میخوان پس فردا بیان
ریندو: عه..... ب چپم.....
رین : عههههه الان شد ب چپم... خودت قبلا هر موقع هیوگا رو میدیدی لبو میشدی
ریندو: تو داری از ده سال پیش حرف میزنی چه توقعی داری؟
رین: باشه حالا وقتی اومدن میبینیم...... من شرت میزارم... اگه موقعی که هیوگا رو دیدی سرخ نشدی دو میلیون ین بهت میدم.....
ریندو: تهه تو دو میلیون ین از کجا میاری؟
رین: اونش به من مربوطه.... ولی..... اگر... حتی ی کوچولو قرمز بشی باید بهم پنج میلیون ین بدی... دو ماه اتاقمم تمیز کنی.... ناهارم با تو.....
ریندو: قبوله
باجی: پیمان حقیقت 😂😂😂
رین: چه ربطی دارههههه😂
باجی: خیلی ربط داش 😂😂😂
ران: خب..... بریم بخوابیم....
کریه: باشه... رانو ریندو تو اتاق من میخوابن باجی و رینم با هم
ران: عههههه
کریه: زهر مار
ران: نا بابا
کریه: خفه شو
ران: نوموخام
کریه: خیله خوب... خودت خاستی
کریه پرید روی رانو شرو کرد به قلقلک دادنش (ابهت پررررر)
ران: ای.... ای... ن... نکن... اییی... گه... گه خوردم.... گه خوردم..... ایییی....
کریه: باشه....
ذهن رین: اینا مثلا از ما بزرگترن...
باجی: خب... بریم بخوابیم؟
کریه خودشو کش داد: بریییم
رینو باجی رفتن تو اتاق :
رین: خب... من رو زمین میخوابم راحت باش
باجی: نه نه نه.... نشد پرنسس کوچولو....
رینو گرفت کشوند تو بغل خودشو شرو کرد به مارک زدن رو گردنش
رینم از سر حرص سرشو گرفت فشار داد به سینش..
باجی: او لالا...
رین: یهویی شد....
باجی: نه خیر .... یهویی نبود...
رین: عههههه
باجی: حالا....
رین: ها؟ منظورت چیه ؟
باجی: ناراحت نشی ها
رین: ب.. باجی.... داری... داری چیکار....
باجی لبای رینو تا جایی که میتونس مک زدو...(ی پن دقه بعد)
رین: باجی....
باجی: بله...
رین لبخند زد : مرسی
باجی رینو بغل کرد: لبات خیلی خوشمزن.... ازین به بعد هر روز قراره این اتفاق بیوفته...
رین: من مشکلی ندارم...
بعد خوابیدنو.....
_________________________________________________
شنیدین که میگن:
انسان از خاکه پس طبیعیه کرم داشته باشه
نتیجه میگیریم طبیعیه.... پس.... پارم نکنین😂😂😂
وقتی اومدن داخل:
باجی: برای همینه که بهت میگم نمیرم بیرون ببین وضعموووووو
کریه: انقد غر نزن بشینین الان حوله میدم بهتون
(ایده ای ندارم برا ادامه)
پرش به موقع شام:
رینو کریه رفتن شام درس کردن و وقتی خوردنو جم کردن
رین: اها ریندو راستی هیوگا هیکارو میخوان پس فردا بیان
ریندو: عه..... ب چپم.....
رین : عههههه الان شد ب چپم... خودت قبلا هر موقع هیوگا رو میدیدی لبو میشدی
ریندو: تو داری از ده سال پیش حرف میزنی چه توقعی داری؟
رین: باشه حالا وقتی اومدن میبینیم...... من شرت میزارم... اگه موقعی که هیوگا رو دیدی سرخ نشدی دو میلیون ین بهت میدم.....
ریندو: تهه تو دو میلیون ین از کجا میاری؟
رین: اونش به من مربوطه.... ولی..... اگر... حتی ی کوچولو قرمز بشی باید بهم پنج میلیون ین بدی... دو ماه اتاقمم تمیز کنی.... ناهارم با تو.....
ریندو: قبوله
باجی: پیمان حقیقت 😂😂😂
رین: چه ربطی دارههههه😂
باجی: خیلی ربط داش 😂😂😂
ران: خب..... بریم بخوابیم....
کریه: باشه... رانو ریندو تو اتاق من میخوابن باجی و رینم با هم
ران: عههههه
کریه: زهر مار
ران: نا بابا
کریه: خفه شو
ران: نوموخام
کریه: خیله خوب... خودت خاستی
کریه پرید روی رانو شرو کرد به قلقلک دادنش (ابهت پررررر)
ران: ای.... ای... ن... نکن... اییی... گه... گه خوردم.... گه خوردم..... ایییی....
کریه: باشه....
ذهن رین: اینا مثلا از ما بزرگترن...
باجی: خب... بریم بخوابیم؟
کریه خودشو کش داد: بریییم
رینو باجی رفتن تو اتاق :
رین: خب... من رو زمین میخوابم راحت باش
باجی: نه نه نه.... نشد پرنسس کوچولو....
رینو گرفت کشوند تو بغل خودشو شرو کرد به مارک زدن رو گردنش
رینم از سر حرص سرشو گرفت فشار داد به سینش..
باجی: او لالا...
رین: یهویی شد....
باجی: نه خیر .... یهویی نبود...
رین: عههههه
باجی: حالا....
رین: ها؟ منظورت چیه ؟
باجی: ناراحت نشی ها
رین: ب.. باجی.... داری... داری چیکار....
باجی لبای رینو تا جایی که میتونس مک زدو...(ی پن دقه بعد)
رین: باجی....
باجی: بله...
رین لبخند زد : مرسی
باجی رینو بغل کرد: لبات خیلی خوشمزن.... ازین به بعد هر روز قراره این اتفاق بیوفته...
رین: من مشکلی ندارم...
بعد خوابیدنو.....
_________________________________________________
شنیدین که میگن:
انسان از خاکه پس طبیعیه کرم داشته باشه
نتیجه میگیریم طبیعیه.... پس.... پارم نکنین😂😂😂
۶۱۲
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.