اپدیت ویورس نامجون
اپدیت ویورس نامجون
سلام.
این آخرین تولد از دههی 20 سالگی منه.
نمیدونم به خاطر ماهیت شغلیه که دارم یا نه، اما روز تولدم همیشه برام با کمی خجالت همراه میشه. با اینکه بنظرم زیاد روز خاصی نیست... اما خیلی خوشحالم که افراد زیادی صمیمانه تولدم رو تبریک میگن.
من اغلب فکر میکنم که عشق چیزیه که به یک فرد اسم و نام میده، اینه که کیم نامجون به کیم نامجون تبدیل شد…
شاید این فقط یه روزی از بین 365 روز باشه، اما همهی اینها به لطف شماهاست که باعث شد تولدم توی 29 سالگی برای من فقط تبدیل به یه روز عادی و معمولی نشه.
من میخوام فردی باشم که تا حد امکان صادق باشه اما رابطه بین افرادی مثل فنها و آرتیستها فراتر از چیزی که باید باشه برسه، به چه چیزی تبدیل میشه؟ میشه همه چیز رو در زیر سایه یک عمل مهربانانه به اسم عشق توجیه کرد؟ من دارم توی دورانی به سر میبرم که گاها ابراز افکار شخصیم میتونه برام تبدیل به یه نقطه ضعف و پاشنه آشیل بشه، و حتی تبدیل به یه زخم بشه.
قبلا هم گفتم از اینکه صحبت کردن همش سختتر و سختتر میشه ناراحتم. بنظرم این موضوع همچنان پابرجاست. اما خب آرومتر شدم. چون این حجم انبوهی از پیامهای صمیمانهای که دریافت کردم چیزیه که ممکنه فقط یک بار در زندگی هرکس اتفاق بیفته، و متوجه این شدم که منی که همیشه فردی بدبین بودم الان تبدیل به یک فرد خوشبین شدم. این مثل یه معجزه نمیمونه؟ این روزا اغلب بر اساس جمله "چرا که نه" زندگیم رو میگذرونم و سعی میکنم که با به اشتراک گذاشتن خوشبینیهایی که از طریق عشقی که دریافت میکنم به دست اومده، با اطرافیانم زندگی کنم، و حتی این مورد رو توی آهنگهاییم که قراره در آینده منتشر بشه حفظ میکنم.
اصلا میشه که از طریق چیزی زیباتر از موسیقی صادق باشم؟ حقیقتیه که هممون میدونیمش، اما بعضی وقتها فکر میکنم که این بازم کافی نیست. فکر میکنم دلیلی که بخاطرش عضو بیتیاس شدم هم همین بود، چون میخوام که به روشهای متنوعی این کار رو انجام بدم، حالا چه برنامه باشه یا مصاحبه یا حتی رقص و هر چیز دیگهای... این یک زندگی رویاییه. و همینجور چیزهاست که همیشه باعث میشه بخوام با جفت چشمهای خودم ببینم و فکر کنم.
همه میگن این جزئی از سرنوشته که اتفاقی همه چیز با هم تداخل پیدا میکنه. یا همچنین میگن که تصادف هم سرنوشته که زیر ماسک تصادف پنهان شده. بنظرم نوشتن این نامه به شماها هم بخاطر همین باشه. بنظرم این سرنوشت بود که در سپتامبر 2023 همچین نامهای رو برای شما بنویسم،حالا در هر شرایطی که ممکنه بوده باشم فرقی نمیکنه.
(ادامه پست بعد)
سلام.
این آخرین تولد از دههی 20 سالگی منه.
نمیدونم به خاطر ماهیت شغلیه که دارم یا نه، اما روز تولدم همیشه برام با کمی خجالت همراه میشه. با اینکه بنظرم زیاد روز خاصی نیست... اما خیلی خوشحالم که افراد زیادی صمیمانه تولدم رو تبریک میگن.
من اغلب فکر میکنم که عشق چیزیه که به یک فرد اسم و نام میده، اینه که کیم نامجون به کیم نامجون تبدیل شد…
شاید این فقط یه روزی از بین 365 روز باشه، اما همهی اینها به لطف شماهاست که باعث شد تولدم توی 29 سالگی برای من فقط تبدیل به یه روز عادی و معمولی نشه.
من میخوام فردی باشم که تا حد امکان صادق باشه اما رابطه بین افرادی مثل فنها و آرتیستها فراتر از چیزی که باید باشه برسه، به چه چیزی تبدیل میشه؟ میشه همه چیز رو در زیر سایه یک عمل مهربانانه به اسم عشق توجیه کرد؟ من دارم توی دورانی به سر میبرم که گاها ابراز افکار شخصیم میتونه برام تبدیل به یه نقطه ضعف و پاشنه آشیل بشه، و حتی تبدیل به یه زخم بشه.
قبلا هم گفتم از اینکه صحبت کردن همش سختتر و سختتر میشه ناراحتم. بنظرم این موضوع همچنان پابرجاست. اما خب آرومتر شدم. چون این حجم انبوهی از پیامهای صمیمانهای که دریافت کردم چیزیه که ممکنه فقط یک بار در زندگی هرکس اتفاق بیفته، و متوجه این شدم که منی که همیشه فردی بدبین بودم الان تبدیل به یک فرد خوشبین شدم. این مثل یه معجزه نمیمونه؟ این روزا اغلب بر اساس جمله "چرا که نه" زندگیم رو میگذرونم و سعی میکنم که با به اشتراک گذاشتن خوشبینیهایی که از طریق عشقی که دریافت میکنم به دست اومده، با اطرافیانم زندگی کنم، و حتی این مورد رو توی آهنگهاییم که قراره در آینده منتشر بشه حفظ میکنم.
اصلا میشه که از طریق چیزی زیباتر از موسیقی صادق باشم؟ حقیقتیه که هممون میدونیمش، اما بعضی وقتها فکر میکنم که این بازم کافی نیست. فکر میکنم دلیلی که بخاطرش عضو بیتیاس شدم هم همین بود، چون میخوام که به روشهای متنوعی این کار رو انجام بدم، حالا چه برنامه باشه یا مصاحبه یا حتی رقص و هر چیز دیگهای... این یک زندگی رویاییه. و همینجور چیزهاست که همیشه باعث میشه بخوام با جفت چشمهای خودم ببینم و فکر کنم.
همه میگن این جزئی از سرنوشته که اتفاقی همه چیز با هم تداخل پیدا میکنه. یا همچنین میگن که تصادف هم سرنوشته که زیر ماسک تصادف پنهان شده. بنظرم نوشتن این نامه به شماها هم بخاطر همین باشه. بنظرم این سرنوشت بود که در سپتامبر 2023 همچین نامهای رو برای شما بنویسم،حالا در هر شرایطی که ممکنه بوده باشم فرقی نمیکنه.
(ادامه پست بعد)
۲.۶k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.