تسلیم

از زبان راوی: ( خوب میبینم که جمع تون جمع یکیتون کمه) چند هفته گذشت چویا تو این مدت شده بود خدمتکار خونه ی دازای هروز هم اذیت های دازای بیشتر میشد چند بار باهاش.....( تورو جان عزیزت گذارش نکن همین یه دونه پیج واسم مونده) داشت و چویا هروز بدون اینکه دازای بدونه از اون دخترا کتک می‌خورد اون هویج کوچولو دیگه مثل قبل نبود
از زبان چویا: از خستگی داشتم میمردم شب شده بود پشت عمارت ( عمارت نه قصر) نشسته بودم تصمیم گرفتم واسه خودم آهنگ بخونم :

I can hold my breath
من میتونم نفسم رو نگه دارم🙃
I can bite my tongue
ميتونم زبونمو گاز بگيرم😶
I can stay awake for days
میتونم برای روزها بیدار بمونم🌇
If that’s what you want
اگه این چیزیه که تو می خوای❤️
Be your number one
که بهترینِ تو باشم💖
I can fake a smile
من میتونم یه لبخند مصنوعی بزنم🙂
I can force a laugh
من میتونم اجباراً بخندم😅
I can dance and play the part
من میتونم برقصم و نقشم رو بازی کنم🕺
If that’s what you ask
اگه این چیزیه که تو میخوای❤️
Give you all I am
تمام چیزی که هستم رو بهت بدم💕
I can do it
من میتونم انجامش بدم😀
I can do it
من میتونم انجامش بدم😥
I can do it
من میتونم انجامش بدم😔
But I’m only human
ولی من فقط یه انسانم🥺
And I bleed when I fall down
و وقتی میفتم خونریزی میکنم🩸
I’m only human
من فقط یک انسانم🥺
And I crash and I break down
و من میشکنم و خُرد میشم💔
Your words in my head, knives in my heart
حرفات تو سرم و خنجرهات تو قلبم🫀
You build me up and then I fall apart
تو منو میسازی و بعدش من از هم میپاشم👤
‘Cause I’m only human
چون من فقط یه انسانم🥀
یهو یه نفر اومد پیشم
& سلام اسم من هوکو هست
_ سلام منم چویام
& میتونم باهات حرف بزنم
_ باشه حتما
& من داستان تو با ارباب رو میدونم
_ خودش بهت گفته
& آره من دستیار شخصی ایشون هستم یه سوال داشتم
_ بپرس
& عصبانی نمیشی
_ نه برای چی
& هنوز هم دوستش داری
_ قول میدی به کسی نگی حتی دازای
& قول میدم
_ خیلی دوسش دارم
& حتی با اینکه اذیتت می کنه
_ اون حتی اسلحه رو سرم باز من مراقبم اتفاقی واسش نیفته
&پس واقعا دوسش داری
_ آره ولی این یه راز بمونه بهتره
& پس چه راز قشنگی