«حقوق مادر»
«حقوق مادر»
همکارم داشت قبل از رفتن به مرخصی سفارشات لازم رو بهم میکرد. آخرش گفت: راستی «اسکات» این ماه تو بخش ماست. فلان مباحث رو باهاش کار کن. ولی چند روزی میره مرخصی. بالاخره همسرش رضایت داده بچهها رو ببینه... اسکات یکی از رزیدنتهاست که از همسرش جدا شده. وقتی از سفرش به یکی از کشورهای امریکای مرکزی برمیگرده با شور و شوق عکس بچهها رو بهم نشون میده. میپرسم چند وقت بود که ندیده بودیشون؟ گفت: یکسال، باورت میشه؟ میگم دفعه آینده کی خواهد بود؟ گفت: هر موقع که دلش بخواد اجازه بده. میدونی بالاخره مادره، همه حق و حقوق مال اونه تا وقتی که دادگاه تکلیف مون رو معلوم کنه و به من زمان ملاقات بده....
امروز موقع برگشت به خونه پشت چراغ قرمز کلیپی رو که یک نفر برام فرستاده بود دیدم، مادری که از مردم طلب کمک میکرد تا بگذارند فرزندش رو در بهشت زهرا خاک کنه.... بغض راه گلوم رو بسته و بقیه راه رو همراه با سیل اشک رانندگی میکنم.
به خونه که برمیگردم، بلافاصله سرچ میکنم. «بهنام ابراهیمزاده» رو نمیشناسم. حتی اسمش رو هم نشنیدم، شاید هم شنیدم و فراموش کردم. گویا فعال کارگری، کودکان کار،... و بقیه حقوقهاست. «زبیده حاجیزاده» رو ولی خیلی خوب میشناسم. در طول بیست و چند سال طبابت، زبیده رو در صورت هر مادری که شاهد لحظه لحظه ذوب شدن فرزند مبتلا به سرطانشه و کاری بجز اشک و دعا ازش برنمیاد، دیدهام. مادرانی که بارها و بارها ارزو میکنن ایکاش این مرض بجای جگرگوشهشون به جان اونها افتاده بود، مادرانی که فقط شبحی از یک انسانن،.... اما تنها تفاوت بین «زبیده» امروز و سایر زبیدههایی که تابحال دیدهام این بود که هیچکدام از آنها دغدغه این رو نداشتند که پاره تنشون رو کجا به خاک بسپارند؟ نگران این نبودند که پس از مرگ فرزند، پدری که تابحال حضور نداشته در کمال بیرحمی، دلخوشی رفتن به سر مزار و یک دل سیر گریه کردن رو هم ازشون بگیره. از فکر اینکه پدر بزرگ، عموها و عمهها در تصمیم گیری برای عزیز از دست رفته، محقتر از اونها باشند، بیمناک نبودند....
در تعجبم از مملکتی که فعالین «احقاق حقوق» اون، به موقع از حقوق ننگینی که به واسطه همون قدرتهایی که ادعای مخالفت با اون رو دارند بدست آوردند، با کمال وقاحت و بیشرمی برای سرکوب حق مادری رنج کشیده استفاده میکنند. مادری که انگار رنج یک تنه به دندان کشیدن فرزند مبتلا به سرطان براش کافی نبوده و باید تا سرحد نابودی آزارش داد ....
فکر میکنم به لیست طولانی خیلی از حقوقی که نداریم باید «حق تعیین محل دفن فرزند» رو هم اضافه کنیم. #ژینوس_صارمیان
https://t.me/Jsaremianmd
همکارم داشت قبل از رفتن به مرخصی سفارشات لازم رو بهم میکرد. آخرش گفت: راستی «اسکات» این ماه تو بخش ماست. فلان مباحث رو باهاش کار کن. ولی چند روزی میره مرخصی. بالاخره همسرش رضایت داده بچهها رو ببینه... اسکات یکی از رزیدنتهاست که از همسرش جدا شده. وقتی از سفرش به یکی از کشورهای امریکای مرکزی برمیگرده با شور و شوق عکس بچهها رو بهم نشون میده. میپرسم چند وقت بود که ندیده بودیشون؟ گفت: یکسال، باورت میشه؟ میگم دفعه آینده کی خواهد بود؟ گفت: هر موقع که دلش بخواد اجازه بده. میدونی بالاخره مادره، همه حق و حقوق مال اونه تا وقتی که دادگاه تکلیف مون رو معلوم کنه و به من زمان ملاقات بده....
امروز موقع برگشت به خونه پشت چراغ قرمز کلیپی رو که یک نفر برام فرستاده بود دیدم، مادری که از مردم طلب کمک میکرد تا بگذارند فرزندش رو در بهشت زهرا خاک کنه.... بغض راه گلوم رو بسته و بقیه راه رو همراه با سیل اشک رانندگی میکنم.
به خونه که برمیگردم، بلافاصله سرچ میکنم. «بهنام ابراهیمزاده» رو نمیشناسم. حتی اسمش رو هم نشنیدم، شاید هم شنیدم و فراموش کردم. گویا فعال کارگری، کودکان کار،... و بقیه حقوقهاست. «زبیده حاجیزاده» رو ولی خیلی خوب میشناسم. در طول بیست و چند سال طبابت، زبیده رو در صورت هر مادری که شاهد لحظه لحظه ذوب شدن فرزند مبتلا به سرطانشه و کاری بجز اشک و دعا ازش برنمیاد، دیدهام. مادرانی که بارها و بارها ارزو میکنن ایکاش این مرض بجای جگرگوشهشون به جان اونها افتاده بود، مادرانی که فقط شبحی از یک انسانن،.... اما تنها تفاوت بین «زبیده» امروز و سایر زبیدههایی که تابحال دیدهام این بود که هیچکدام از آنها دغدغه این رو نداشتند که پاره تنشون رو کجا به خاک بسپارند؟ نگران این نبودند که پس از مرگ فرزند، پدری که تابحال حضور نداشته در کمال بیرحمی، دلخوشی رفتن به سر مزار و یک دل سیر گریه کردن رو هم ازشون بگیره. از فکر اینکه پدر بزرگ، عموها و عمهها در تصمیم گیری برای عزیز از دست رفته، محقتر از اونها باشند، بیمناک نبودند....
در تعجبم از مملکتی که فعالین «احقاق حقوق» اون، به موقع از حقوق ننگینی که به واسطه همون قدرتهایی که ادعای مخالفت با اون رو دارند بدست آوردند، با کمال وقاحت و بیشرمی برای سرکوب حق مادری رنج کشیده استفاده میکنند. مادری که انگار رنج یک تنه به دندان کشیدن فرزند مبتلا به سرطان براش کافی نبوده و باید تا سرحد نابودی آزارش داد ....
فکر میکنم به لیست طولانی خیلی از حقوقی که نداریم باید «حق تعیین محل دفن فرزند» رو هم اضافه کنیم. #ژینوس_صارمیان
https://t.me/Jsaremianmd
۳.۲k
۰۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.