با اجازه غزل تازه فدات ردم

با اجازه غزلى تازه فدايت كردم
بر سر سجده نه در شعر دعايت كردم

با اجازه از همه دست كشيدم امشب
و تو را از وسط جمع سوايت كردم

با اجازه از تو و چشم و لبت مى گويم
چه كنم دست خودم نيست هوايت كردم

با اجازه تو طبيبى و منم باز مريض
تو بزن بوسه بگو باز دوايت كردم

با اجازه به خيالات خودم مى پيچم
مثلا بودى و اين بار صدايت كردم

با اجازه از شما و بى اجازه از همه
بوسه بر شعر زدم باز دعايت كردم
دیدگاه ها (۰)

الهی که امید، باران شود فوج فوج ببارد بر بقچه ی تاریک دلت قب...

مرد حسابی! شب یلدا چی هست اصلا؟آجیل می‌بینیم صلوات می‌فرستیم...

یکی از نماینده ها زمان رای اعتماد به اوجی میگفت ایشون بوی نف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط