یوسف و زلیخا

*یوسف و زلیخا
شهید آیت الله مدنی در نطقی که در جمع خبرگان ملّت داشتند و آن هم در سال های اول انقلاب (حدود سال ۵۸ یا ۵۹) هشدار تکان دهنده ای به شخصیِت های مطرح و انقلابیون آن زمان دادند که امروز عمق آن را بیشتر درک می کنیم...
شهید مدنی با اشاره به ماجرای »یوسف و زلیخا« در قرآن حکیم به آن قسمت داستان اشاره کرد که وقتی زلیخا از عیب گیری زنان مصر با خبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد و ترنجی داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف همان و بریده شدن دست زنانی که ملامت گر زلیخا بودند همان!
سپس آیت الله مدنی با گریه دردناک پشت تریبون ادامه دادند: »آقایان! نکند در محشر و قیامت، محمدرضا (پهلوی) جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم وقتی به دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید و مثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید!»
"واقعا زیباست"
دیدگاه ها (۳)

خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر می کنم، اولین امتحانی که در ک...

جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد میکند

بی سوادی دوگونه استبی سوادی سیاهشکلی از بی سوادی است که در ...

:-(

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط