نام اسماعیل

{نام : اسماعیل
{ نام خانوادگی : سلمانی بیدگلی
{ فرزند : زنده‏ علی
{ تاریخ شهادت : 30/7/1362
{ محلّ شهادت : غرب مریوان (والفجر چهار)
{نوع عضویّت و شغل : بسیجی ـ کارهای فنّی و الکترونیکی
{محلّ دفن : گلزار شهدای امام‏ زاده هادی علیه السلام بیدگل


اسماعیل در تاریخ 1/1/1345 در بیدگل دیده به جهان گشود . وی در این
خانواده مذهبی و باایمان توانست از تربیت صحیح اسلامی برخوردار شود .
از همان ابتدا عاشق راه اللّه بود و از چهره نورانی‏اش و نامی که برایش انتخاب
کرده بودند ، برمی‏ آمد که وی روزی از سربازان امام زمان (عج) باشد و اوست که با
عشق به خدا قربانی دین خدا و سعادتمند شود .
زمانی که اسماعیل به سنّ نوجوانی رسید ، وقتی با زندگی و مشکلات و
خانواده‏اش آشنا شد ، برای این‏که کمک‏دهنده و یار آن‏ها باشد و باری از دوش
خانواده بردارد در کارگاه‏هایی از قبیل آهنگری و دوچرخه‏سازی دستی مشغول به
کار شد .
اسماعیل از هوش سرشاری برخوردار بود و با وسایل و ابزارهای خیلی ساده ،
وسیله‏های برقی مانند رادیو ضبط ، کولر و ... را تعمیر می‏کرد .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجدّانه‏تر به کوشش و فعّالیت‏های مذهبی و
تبلیغاتی مشغول شد . اسماعیل به عضویّت بسیج درآمد و آموزش نظامی را گذراند
و در هنگام جنگ ایران و عراق خواهان اعزام به جبهه‏ های نبرد حق علیه باطل شد
تا اسلام را یاری کند .
سرانجام در تاریخ 30/4/61 برای اوّلین بار به جبهه اعزام شد و در عملیّات
پیروزمندانه و افتخارآفرین محرّم شرکت داشت .
اسماعیل جوانی شجاع و رشید بود . وی بسیار مهربان و متین و خوش‏برخورد
بود . او خیلی متواضع بود ، همیشه خود را از دیگران کوچک‏تر می‏شمرد . اخلاق
وی به گونه‏ای بود که همه را به خود جذب می‏کرد .
اسماعیل در بین دوستان از هر فرصتی برای هدایت آن‏ها از تذکّرات و نکات
اخلاقی استفاده می‏کرد و از زندگی پرزرق و برق بیزار بود و همیشه لباس‏های ساده
می‏پوشید .
او مجدّدا در تاریخ 1/6/62 داوطلبانه از سوی بسیج ، عازم میادین نبرد حق
علیه باطل شد .
سرانجام اسماعیل سلمانی در غرب مریوان و در عملیّات ظفرمند والفجر 4 به
سَرور آزادگان ـ حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام ـ اقتدا کرد و در تاریخ 30/7/62 به آرزوی
دیرینه خود که همان لقاءاللّه بود ، رسید و به خیل شهدا پیوست .

روحش شاد و راهش مستدام و پررهرو باد !

«فرازی از وصیّت‏نامه شهید اسماعیل سلمانی »

به‏نام اللّه پاسدار حرمت خون شهیدان
مادرم ! مادری که عمری با زحمت و تلاش فراوان و با سختی‏های زیاد مرا بزرگ
کردی و تحویل جامعه دادی . چه می‏توان کرد ! لازم است که همه جوانان به جبهه
بروند ، علیه ظلم و ستم بجنگند و مشتی محکم بر دهان ابرقدرت‏ها بزنند .
مادرم و خواهرانم ! شما باید راه ما شهیدان را ادامه دهید و مانند حضرت
زینب علیها السلام زندگی کنید و مانند او تمام کارهای نیک را انجام دهید و صبر و استقامت
داشته باشید و از همه مهم‏تر مرا حلال کنید و نمازتان را اوّل وقت و با خلوص نیّت
بجا آورید .
پدرجان ! از شما به خاطر زحماتتان تشکّر می ‏کنم و می ‏خواهم مرا حلال کنی .
برادر بزرگم قاسم‏جان ! شما ناراحت نباشید و سعی کنید که در زندگی از امامان
سرمشق بگیرید و راه شهیدان را ادامه دهید و اگر یک موقع از من خطایی دیده‏اید ،
مرا ببخشید و به برادران کوچک‏ترم توصیه می ‏کنم که زندگی امامان را سرمشق خود
قرار دهند و ادامه‏دهنده راه شهیدان باشند .
ای خانواده عزیزم و ای پدرجان و مادرجان ! اگر شهید شدم ناراحتی به خود راه
ندهید و دشمنان را شاد نکنید . از همه شما حلالیّت می‏طلبم . به امید پیروزی
رزمندگان اسلام علیه کفر جهانی .

والسّلام
اسماعیل سلمانی
دیدگاه ها (۳)

میگویند انســــان هاے خوب به بهشت میروند.. امــامن میگویم......

آیةالله فاضل لنکرانی میفرمودند: سعی میکنم شب ها ساعت ۲۱ بخ...

اخیرا محققان Orlando Health Hospital system در آمریکا نظرسن...

فراموش نکن...

السلام علیک یابن فاطمه الزهرا س

☫✧═┅🌹درمحضرشهید🌹┅═✧☫✍مقام معظم رهبری:امروز فضیلت زنده نگه دا...

بسم الله الرحمن الرحیم پیام به مناسبت سالروز شهادت میرزا كوچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط