[۱/۲۸/۲۰۱۵، ۱۰:۰۱] دختر بابام: من و تو
[۱/۲۸/۲۰۱۵، ۱۰:۰۱] دختر بابام: من و تو
يك روز
دست در دست كساني كه دوستشان داريم
يكديگر را ميبينيم
ان روز..
نگاهم نكن!
كناريت حسودي ميكند...
ان روز.. به هيچ كس نميتوانم چيزي بگويم!
تاوان ديدن چشمان زيبايت را..
حتي ديگر اشك ها هم نميتوانند بدهند..
چون من زن زندگيِــ مردي هستم..
و تو روياي زن ديگري...
ان روز فقط خواهم شكست..
"دوستت دارم هايت"
چه شد؟
ان زن روياهايت..
چگونه نگاهت كرد كه عاشقش شدي؟!
ان روز..
من خوشبختم..
اما..
"عاشق" نيستم..
تو حسم را كشتي..
ديگر نميتوانم عاشق باشم!
تو كسي بودي كه فكر ميكردم نميتوانم حتي يك روز به فكرت نباشم
راستش نيستم
فقط
گاهي كابوس ميبينم
در اغوش كسي كه عاشقم هست ارامش دارم
اما
نميدانم چرا گاهي در اغوشش ارام نامت را زمزمه ميكنم..
تو هم هنوز مرا ميخواهي..
ميدانم!
ان روز به چشمانم نگاه نكن
پر از "اشك" است
كسي كه دوستش دارم فكر ميكند "سرما خورده ام"
اما..
تو ميداني...
چه اشوبيست در دلم..
همسرت نام مرا صدا ميزند!
با تعجب بر ميگردم..
تبريك!
تو ديگر پدر شدي..
دختري هم نام من..!
اما هنوز مغروري...
و اين غرور توست كه نابود كرد دنياي زيبايمان را
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ...
ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺏ ...
ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﻭﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ !!!....
ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ...
ﺍﻣﺎ ...
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺸﯽ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﻫﺮ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ ...
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ...
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻋﺸﻘﺖ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ...
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻨﺪﺩ....
يك روز
دست در دست كساني كه دوستشان داريم
يكديگر را ميبينيم
ان روز..
نگاهم نكن!
كناريت حسودي ميكند...
ان روز.. به هيچ كس نميتوانم چيزي بگويم!
تاوان ديدن چشمان زيبايت را..
حتي ديگر اشك ها هم نميتوانند بدهند..
چون من زن زندگيِــ مردي هستم..
و تو روياي زن ديگري...
ان روز فقط خواهم شكست..
"دوستت دارم هايت"
چه شد؟
ان زن روياهايت..
چگونه نگاهت كرد كه عاشقش شدي؟!
ان روز..
من خوشبختم..
اما..
"عاشق" نيستم..
تو حسم را كشتي..
ديگر نميتوانم عاشق باشم!
تو كسي بودي كه فكر ميكردم نميتوانم حتي يك روز به فكرت نباشم
راستش نيستم
فقط
گاهي كابوس ميبينم
در اغوش كسي كه عاشقم هست ارامش دارم
اما
نميدانم چرا گاهي در اغوشش ارام نامت را زمزمه ميكنم..
تو هم هنوز مرا ميخواهي..
ميدانم!
ان روز به چشمانم نگاه نكن
پر از "اشك" است
كسي كه دوستش دارم فكر ميكند "سرما خورده ام"
اما..
تو ميداني...
چه اشوبيست در دلم..
همسرت نام مرا صدا ميزند!
با تعجب بر ميگردم..
تبريك!
تو ديگر پدر شدي..
دختري هم نام من..!
اما هنوز مغروري...
و اين غرور توست كه نابود كرد دنياي زيبايمان را
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ...
ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺏ ...
ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﻭﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ !!!....
ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ...
ﺍﻣﺎ ...
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺸﯽ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﻫﺮ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ ...
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ...
ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻋﺸﻘﺖ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ...
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ...
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻨﺪﺩ....
۶۹۰
۰۹ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.