با همه ی بی سر و سامانی ام

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه طوفانی ام
دل خوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام ؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن، حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها ... به کجا می کشی ام خوب من ؟
ها ... نکشانی به پشیمانی ام ...!!!
دیدگاه ها (۲)

پشت هر دردبغضی بی تاب شکستن استمـــن آنــــــــــــم...

جادو یعنی تو یک بار از کوچه ی بگذریمن روزهاسر ان کوچه به تما...

من کجای این تنهایی...کجای این دلتنگی، که برسممی‌آیی...؟! #ل...

و شبها در آغوش نَفَس هایتمی توان در آسمانهاعاشقانه مُرد ...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط