یکی میگفت:
یکی میگفت:
پسرها چقدر چشم ناپاک شده اند ...
یک بار پشت سرش راه افتادم ...🚶
در کوچه اول ، پسر جوانی ایستاده بود !
تا نگاهش به او و مانتوی تنگش افتاد👀
نیشخندی زد و به سر تا پای اندام دختر خیره شد ...😰
همان پسر ، وقتی من از جلویش عبور کردم ...😥
سرش را پایین انداخت و سرگرم گوشی موبایلش شد !😯
در کوچه دوم که کمی هم تنگ بود ...
چند پسر در حال حرف زدن و بلند بلند خندیدن بودند🙁
دختر که نزدیکشان شد ، نگاه ها همه سمت اندام
و موهای بلند دخترک چرخید.😔
یکی از پسر ها نیشخندی زد😏
و دیگری کاغذی را در کیف دختر انداخت.
تنه دختر ، هنگام عبور از آن کوچه تنگ به تنه پسر ها خورد !😔
همان پسرها ، وقتی من نزدیک شدم ...😰
راه را برای عبور من باز کردند و صدایشان را پایین آوردنـد.
و همینطور در کوچه سوم ، خیابان ، بازار ...🤔
↲اصلا قبول چشم ها همه ناپاک ...!
اما ◄
◢تو چرا با بی حجابی ،
طعمه شان میشوی
#فقط_عیب_از_پسران_نیست
#تو_هم_با_پوششت_چراغ_سبز_به_آنان_نشان_نده
#چادر_یادگارِ_زهـ(س)ــرا
پسرها چقدر چشم ناپاک شده اند ...
یک بار پشت سرش راه افتادم ...🚶
در کوچه اول ، پسر جوانی ایستاده بود !
تا نگاهش به او و مانتوی تنگش افتاد👀
نیشخندی زد و به سر تا پای اندام دختر خیره شد ...😰
همان پسر ، وقتی من از جلویش عبور کردم ...😥
سرش را پایین انداخت و سرگرم گوشی موبایلش شد !😯
در کوچه دوم که کمی هم تنگ بود ...
چند پسر در حال حرف زدن و بلند بلند خندیدن بودند🙁
دختر که نزدیکشان شد ، نگاه ها همه سمت اندام
و موهای بلند دخترک چرخید.😔
یکی از پسر ها نیشخندی زد😏
و دیگری کاغذی را در کیف دختر انداخت.
تنه دختر ، هنگام عبور از آن کوچه تنگ به تنه پسر ها خورد !😔
همان پسرها ، وقتی من نزدیک شدم ...😰
راه را برای عبور من باز کردند و صدایشان را پایین آوردنـد.
و همینطور در کوچه سوم ، خیابان ، بازار ...🤔
↲اصلا قبول چشم ها همه ناپاک ...!
اما ◄
◢تو چرا با بی حجابی ،
طعمه شان میشوی
#فقط_عیب_از_پسران_نیست
#تو_هم_با_پوششت_چراغ_سبز_به_آنان_نشان_نده
#چادر_یادگارِ_زهـ(س)ــرا
۵۹۲
۱۴ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.