برای تو مینویسم، که عزیزتر از جان شدی و لازم تر از نفس.
برای تو مینویسم، که عزیزتر از جان شدی و لازم تر از نفس.
عزیز دور،
عزیز دست نیافته،
عزیز بوسیدنی،
عزیز قلبم،
برای تو مینویسم که خواستم تو را در آغوش بکشم؛
ولی دستانم کوتاه بود.
برای تو مینویسم که بوسیدنت آرزو بود.
برای تو مینویسم که یک جهانی.
باشد که بدانی و بدانند که تو را دوست دارم؛
بسیار،
بسیار،...
بسیار.... ♾
عزیز دور،
عزیز دست نیافته،
عزیز بوسیدنی،
عزیز قلبم،
برای تو مینویسم که خواستم تو را در آغوش بکشم؛
ولی دستانم کوتاه بود.
برای تو مینویسم که بوسیدنت آرزو بود.
برای تو مینویسم که یک جهانی.
باشد که بدانی و بدانند که تو را دوست دارم؛
بسیار،
بسیار،...
بسیار.... ♾
۸.۲k
۲۰ آبان ۱۳۹۹