ای وصالت آرزوی جان غم فرسود من

ای وصالت آرزوی جان غم فرسود من

خود چه باشد جز تو و دیدار تو مقصود من

#سلمان_ساوجی
دیدگاه ها (۵)

گل اگر زبان به احساس می گشودبهر یک تبسم دل صد پرنده در بند ...

کوله بار می بندی ومن اشک می ریزمتو مسافر می شوی می شکند نماز...

دفترم باز به ناز تـو فقط باز کنم#الهام_رازقی

پریشان باد زلف او ڪہ تاپنهان شود رویشڪہ تا تنها مرا باشد...

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان جان به غم هایش سپردم ...

ای خنده‌ی تو دورترین خاطره‌ی مندیدار تو نایاب ترین منظره‌ی م...

ای خنده‌ی تو دورترین خاطره‌ی مندیدار تو نایاب ترین منظره‌ی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط