یک روز م آید

یک روز مے آید،
ڪه نه با رویاے تو مے خوابم
و نه با خیالت بیدار مے شوم
نه دلتنگ بودنت مے شوم و نه بے قرار نبودنت...
حتے هیچ ڪدام از خیابان هاے این شهر را هم  به یادت قدم نمے زنم
و ڪنار هیچ پنجره ایے ...
چشم انتظار عطر نفس هایت نمے نشینم
تنها ،
آرام آرام
زیر سنگ لحد جوانه مے زنم
تا اگر روزگاری 
حوالے من عبور ڪردے
چون سپیدارے عاشق ،
سایه بانے باشم براے خستگے هایت...
دیدگاه ها (۰)

😔😔😔😔😔

😔😔

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط