چلوکباب

‍ 💠 چلوکباب💠

▪ ️دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت می‌کرد. چند هفته گذشت. یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد. همه از او تشکر کردیم. هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد...

🌷 ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد. مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را می‌دهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد. اما برای اینکه من خجالت نکشم...

💫 سعید با تعجب گفت: من هم همینطور... و بقیه هم همین را گفتند. آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب می‌خوردیم تمام پول غذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم. چه آدمی بود این ابراهیم.

📔 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2

👉 @Ebrahime_Hadi 👈
دیدگاه ها (۲)

‍ 🔸 شهید ابراهیم هادی لایق بهترین ها هستند اما دوست داشتم هد...

اگر غریبه ای از علت بریدن سر حسین(ع) پرسید، بگویید: ترکیبی ا...

🔸 برای شهید شدن ..هنر لازم استــ !هنر بہ ← خدا رسیدن..هنر ڪش...

هیئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز یک گوشه ای نشسته ای و آرام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط