سناریو سونتین
وقتی بچتون برا اولین بار راه میره
اسکوپس: اره همینه ا. ت راه رفت راه رفت
جونگهان: یا حضرت عباس بنی هاشم بچه تو فقط یکسالته(پس چند سالش باشه هنوز دیره)
جاشوآ: بچه من افرین عزیزم مواظب باش
جون: هی.. هی برادر خواهرای من هم سن تو بودن میرقصیدن بعد الان راه میری
هوشی: بچم راه رفت اره مثل خودم ببره دیگه
ووزی: افرین بچه شیر نخوری یک چیزی میشی
وونوو: بلند میشه دستاش رو میگیره: اره همینه خوشگل بابا یواش نیوفتی
مینگیو: بلند میشه با کلی ذوق ادا شو در میاره
دوکیوم: ا. ت این بچس یا اردک!!!؟؟؟
دی ایت: ا. ت بیا بچه راه میره بد بخت شدیم الان دیگه بدتر گند میزنه به خونه
سونگکوان: چرا اینقدر کیوتی هان؟؟ خوشگل بابا
ورنون: از باباش رفته دیگه انقدر با استعداده
دینو: از ذوق زیاد زده زیر گریه: بچم.. بزرگ..... شده(نقطه ها گریه)
اسکوپس: اره همینه ا. ت راه رفت راه رفت
جونگهان: یا حضرت عباس بنی هاشم بچه تو فقط یکسالته(پس چند سالش باشه هنوز دیره)
جاشوآ: بچه من افرین عزیزم مواظب باش
جون: هی.. هی برادر خواهرای من هم سن تو بودن میرقصیدن بعد الان راه میری
هوشی: بچم راه رفت اره مثل خودم ببره دیگه
ووزی: افرین بچه شیر نخوری یک چیزی میشی
وونوو: بلند میشه دستاش رو میگیره: اره همینه خوشگل بابا یواش نیوفتی
مینگیو: بلند میشه با کلی ذوق ادا شو در میاره
دوکیوم: ا. ت این بچس یا اردک!!!؟؟؟
دی ایت: ا. ت بیا بچه راه میره بد بخت شدیم الان دیگه بدتر گند میزنه به خونه
سونگکوان: چرا اینقدر کیوتی هان؟؟ خوشگل بابا
ورنون: از باباش رفته دیگه انقدر با استعداده
دینو: از ذوق زیاد زده زیر گریه: بچم.. بزرگ..... شده(نقطه ها گریه)
۴.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.