قرمز...
قرمز...
میتواند رُژِ لب من باشد،
یا که جای تو درقلبَ من
یا آن لباس محلی ام به سلیقه ی تو...
وَ یا آن شالِ دستبافی که برایم از کاشان آورده ای..
قرمز میتواند چشم های من باشد وقتی تو نیستی..
و یا اشکهای من وقتی این جمعہ نیامدی..
و یا آن گل رُز هُلندی که هر جُمعہ تقدیم میکردی اش به من
قرمز میتواند رنگ تیم مورد علاقهِ تو باشد...
قرمز ... وای قرمز..
قرمز میتواند لبخند اکنون تو باشد از شوق برنده شدن تیم ات..
میبینی تو در همه جای زندگیه من هستی
و سلیقه ات آرایش تن و صورتم...
❤❣❤
#فهیمه_دربان
پ.ن: کهِ جهان رنج بزرگیست، نگارا توُ بخند..
میتواند رُژِ لب من باشد،
یا که جای تو درقلبَ من
یا آن لباس محلی ام به سلیقه ی تو...
وَ یا آن شالِ دستبافی که برایم از کاشان آورده ای..
قرمز میتواند چشم های من باشد وقتی تو نیستی..
و یا اشکهای من وقتی این جمعہ نیامدی..
و یا آن گل رُز هُلندی که هر جُمعہ تقدیم میکردی اش به من
قرمز میتواند رنگ تیم مورد علاقهِ تو باشد...
قرمز ... وای قرمز..
قرمز میتواند لبخند اکنون تو باشد از شوق برنده شدن تیم ات..
میبینی تو در همه جای زندگیه من هستی
و سلیقه ات آرایش تن و صورتم...
❤❣❤
#فهیمه_دربان
پ.ن: کهِ جهان رنج بزرگیست، نگارا توُ بخند..
۲۳.۹k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.