داشتم یه ریز غُـر میزدم
داشتم یه ریز غُـر میزدم
و عینِ خیالش نبود
همینجور میگفتم و میگفتم..
وقتی میگم خُله، خنگِ خداست بیراه نمیگم..
دهنم کف کرد و دریغ از یه قربون
صدقه ڪه بند بیاره ایـن سیلِ
غُر زدنـآی منو ، هنوز بعدِ یه قرن
رگِ خوابم دستش نیست ڪه با
یه قربون صدقه، یه ماچِ محکمِ آبـدار،
یه بغلِ سفت چارپای دراز گوش میشه
ایـن دلِ الاغِ مـن....
داشـت غُرغُرام به جاهآی باریک
و فحشایِ رکیک میرسید
دست ڪشید رو ترقـوه امُ
چشماشو بست
و یه لبخند ڪوچولوی دلبـر زد
حرصم گرفت از اینهمه بیخیالیش...
سرشُ چسبوند به گوشمُ گفت:
شکر میـونِ غرغراتون عیـآل،
ایـن برآمدگی استخونِ زیرِ گلوتـون،
عشق تریـن پَستـی بلندی زندگیِ منه...
ما هیچ..
ما فِشُـرده شدن در آغوشش!💙
#قشنگیآت
و عینِ خیالش نبود
همینجور میگفتم و میگفتم..
وقتی میگم خُله، خنگِ خداست بیراه نمیگم..
دهنم کف کرد و دریغ از یه قربون
صدقه ڪه بند بیاره ایـن سیلِ
غُر زدنـآی منو ، هنوز بعدِ یه قرن
رگِ خوابم دستش نیست ڪه با
یه قربون صدقه، یه ماچِ محکمِ آبـدار،
یه بغلِ سفت چارپای دراز گوش میشه
ایـن دلِ الاغِ مـن....
داشـت غُرغُرام به جاهآی باریک
و فحشایِ رکیک میرسید
دست ڪشید رو ترقـوه امُ
چشماشو بست
و یه لبخند ڪوچولوی دلبـر زد
حرصم گرفت از اینهمه بیخیالیش...
سرشُ چسبوند به گوشمُ گفت:
شکر میـونِ غرغراتون عیـآل،
ایـن برآمدگی استخونِ زیرِ گلوتـون،
عشق تریـن پَستـی بلندی زندگیِ منه...
ما هیچ..
ما فِشُـرده شدن در آغوشش!💙
#قشنگیآت
۴.۲k
۲۳ مرداد ۱۴۰۰