گاز های سوزان فصل 2
سفر طولانی بود. با ولع به ساختمون های توکیو نگاه میکردم زیبا و پیشرفته بود.
سارا:امشب باید توی مسافرخونه بمونیم.
من:باشه هرچی تو بگی.
شب بود ولی نور ساختمون های اطراف خیابون رو روشن کرده بود حدود ساعت 9 شب بود.
خیابون شلوغ بود و هوا نم داشت.
خیابون این شهر حس خوبی رو بهم میده.
سارا:گشنته؟
شکمم تولید صدا کرد.
من:فکر کنم
سارا :اینجا یه رستوران هست.
رستوران حالت سنتی داشت دیوار هایش سفید بود و ورقه های تبلیغاتی آبی دم در نصب شده بودند.
روی یک میز چوبی نشستیم.
گارسون اومد.
گارسون:こんにちは親愛なるゲスト歓迎😊
سارا:Sorry we are Japanese We don't know how.
من:مگه ما تو کانادا اینگلیسی حرف نمیزنیم؟ 😐
سارا:چرا حرف میزنیم
من:پس چرا نویسنده جمله ی تورو اینگلیسی تایپ کرد
سارا:از خودش بپرس.
گارسون:خانم؟خانم؟ با شمام خانم.
سارا:بله می فرمودید.
گارسون :شما مهمان هستید؟
سارا:بله
گارسون:خب چی میل دارید ؟
من:من فقط برنج میخورم.
سارا:منم سوشی میخوام
گارسون:خب بزودی آماده میشه.
منو سارا مشغول حرف زدن بودیم که...
ادامه دارد...
سارا:امشب باید توی مسافرخونه بمونیم.
من:باشه هرچی تو بگی.
شب بود ولی نور ساختمون های اطراف خیابون رو روشن کرده بود حدود ساعت 9 شب بود.
خیابون شلوغ بود و هوا نم داشت.
خیابون این شهر حس خوبی رو بهم میده.
سارا:گشنته؟
شکمم تولید صدا کرد.
من:فکر کنم
سارا :اینجا یه رستوران هست.
رستوران حالت سنتی داشت دیوار هایش سفید بود و ورقه های تبلیغاتی آبی دم در نصب شده بودند.
روی یک میز چوبی نشستیم.
گارسون اومد.
گارسون:こんにちは親愛なるゲスト歓迎😊
سارا:Sorry we are Japanese We don't know how.
من:مگه ما تو کانادا اینگلیسی حرف نمیزنیم؟ 😐
سارا:چرا حرف میزنیم
من:پس چرا نویسنده جمله ی تورو اینگلیسی تایپ کرد
سارا:از خودش بپرس.
گارسون:خانم؟خانم؟ با شمام خانم.
سارا:بله می فرمودید.
گارسون :شما مهمان هستید؟
سارا:بله
گارسون:خب چی میل دارید ؟
من:من فقط برنج میخورم.
سارا:منم سوشی میخوام
گارسون:خب بزودی آماده میشه.
منو سارا مشغول حرف زدن بودیم که...
ادامه دارد...
۳.۱k
۰۶ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.