سالهاست
سالهاست
شناسنامه ام را
بادها ورق می زنند
وَ شمع های بودنم را
یک به یک
خاموش می کنند...
من ولی همچنان
در صفحه ی دوم شناسنامه ام
منتظرت نشسته ام ،
منتظر تا بیایی ؛
قبل از آنکه بادها
به صفحه ی سوّم بکشانند مرا...
niya
شناسنامه ام را
بادها ورق می زنند
وَ شمع های بودنم را
یک به یک
خاموش می کنند...
من ولی همچنان
در صفحه ی دوم شناسنامه ام
منتظرت نشسته ام ،
منتظر تا بیایی ؛
قبل از آنکه بادها
به صفحه ی سوّم بکشانند مرا...
niya
۶۷۶
۰۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.