-پشت تلفن بغض کرده بود ، چند دقیقه مکث کرد، یهو گفت : ببی
-پشت تلفن بغض کرده بود ، چند دقیقه مکث کرد، یهو گفت : ببین میدونی آدما ذاتن اینطورین ، دست خودشون نیست ، میبینن یکی دوسشون داره شُل میکنن ، نمیتونن اون قلب بی صابی که تو دستشون دادیمو خوب نگهدارن ، دستشون به لرزه میوفته میندازنش پایین تهشم میگن:[ اَه افتاد! ]
تقصیر منو تو هم نیستا ما آدمیم، آدمـ... میبینیم یکی دوسمون داره رَم میکنیم!..
تقصیر منو تو هم نیستا ما آدمیم، آدمـ... میبینیم یکی دوسمون داره رَم میکنیم!..
۱۰.۱k
۲۳ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.